سید احمد فاطمی

جلسه ۲۵ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی ۲۱ آبان ۱۳۹۸

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۲۵ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: سه‌شنبه ۲۱ آبان سال ۱۳۹۸

ساعت: ۱۱ صبح

مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان

بحث اصول:

اشکال هفتم به واجب معلق و منجز

صاحب فصول ره در مطلق و مشروط دوباره مطلق را دو تا کرد: معلق و منجز. اشکال خوئی ره این است: (محاضرات ج ۲ ص ۳۴۸)

چرا معلق و منجز را جزء ‌مطلق قرار دادید؟ معلق جزء مشروط باید قرار بگیرد زیرا مثلا وجوب حج را نسبت به یوم عرفه اگر بسنجیم «اما مشروط بیوم عرفه او مطلق»؟ یوم عرفه. همینطور عید قربان. آیا وجوب حج عند المقایسه به یوم عرفه یا قربان مشروط است یا مطلق؟ مروحم خوئی ره نمی تواند بگوید مطلق است. زیرا اگر ذات اعمال حج را خواسته بود دیگر مشروط به یوم عرفه نمی کرد. مثلا چند تکلیف داریم یکی هم وقوف در عرفات است یا قربانی در منی. وجوب را مطلقا نخواسته. بلکه گفته این عمل را در این روز خاص انجام بده. (از ظهر عرفه تا اذان مغرب). وقوف در مشعر اول/نیمه شب عید قربان و در صحرای مشعر باشد. حالا گاهی ممکن است مضطر شود دیرتر شود اینها بحث های استثنائی است.

پس معلق از اقسام مطلق نخواهد بود. صاحب فصول ره خیلی تاکید می کرد که در معلّق، واجب استقبالی است و در منجز واجب و وجوب فعلی است.

یا اینکه قربانی باید در منی باشد و در غیر منی مجزی نیست.

مولا عمل را مشروطا به این خواسته که در مکان و زمان خاص صورت بگیرد. این همان معنی مشروط است. عمل وقتی مصلحت دارد که این شرط حاصل شود.

 

جواب به مرحوم خوئی ره

جوابهایی در تایید صاحب فصول ره به مرحوم خوئی ره داده شده است.

گفتید قید حکم و وجوب باشد اما ممکن است قید واجب باشد نه وجوب. بله در این شرط مصلحت هست اما چه الزامی دارد شرط وجوب بگیرید؟! نمونه هم دارد: شرط در مصلحت کاملا تاثیر دارد اما شرط واجب است. مثل طهارت در نماز.

یک ساعد دیگر باید نماز خواند. وضو که شرط نماز است، نماز بدون آن مصلحت ندارد. اگر خیال کند وضو دارد و بعد بفهمد وضو نداشته نمازش باطل است. اما این شرط واجب است.

جوبهای دیگری هم داده شده که نیاز نیست مطرح کنیم.

 

نتیجه گیری:

واجب معلق و منجز صاحب فصول را علیرغم اشکالات مطرح شده قبول داریم + اینها در عرف به وفور وجود دارد.

 

مقدمات مفوته و ثمرات واجب معلق

بحث مهم دیگر: مقدمات مفوته و ثمره‌ای که واجب معلق بر آن مترتب می کند.

چرا صاحب فصول ره واجب معلق ومنجز را مطرح کرد؟ زیرا برخی مقدمات وجودیه داریم که اگر جلوتر از مقدمه متصف به وجوب نشود و سهل انگاری کنند ذی القدمه عملا فوت می شود. اسمش هم مفوّته گذاشته شده است.

 

سوال: آیا معلول بر علت مقدم می‌شود؟

این مقدمات این وجوب را از کجا گرفته؟ مقدمه وجوبش معلول ذی المقدمه است. چطور است هنوز ذی المقدمه هنوز نیامده، وجوب آمده است؟

 

جواب شیخ انصاری ره

جوابهایی به این داده شده است. که چگونه در مقدمات موفته قبل از تحقق ذی المقده مقدمه متحقق شده؟ شیخ انصاری ره و برخی دیگر جواب داده‌اند.

مثال مفوته: الان چند ساعت به اذان مانده است اگر مطمئن باشم موقع اذان آب قطع می شود واجب است از الان آب ذخیره کنم. نمی‌توان گفت تیمم می‌کنم. چنین تیممی باطل هم هست. مقدمه را چه نماز بگیرید چه وضو، یا مستحاضه برای روزه فردا شب باید غسل کند. یا شخص یکی دو روز مانده بالغ شود واجب است کیفیت نماز و غسل و وضو را یاد بگیرد تعلّم این احکام بر او واجب می‌شود.

شیخ انصاری ره خود را راحت کرده است. واجب مشروط اصلا قید و شرط قبول نمی‌کند. قید و شرط به ماده می‌خورد زیرا وجوب را از هیئت می‌فهمیم.

وجوب فعلیت دارد و واجب استقبالی است، پس تقدم معلول بر علت پیش نمی‌آید.

دقت کنید بحث جایی است که ذی المقددمه جوب نداشته باشد و مقدمات مفوّته وجوب داشته باشد. نزد شیخ انصاری ره، شرط اختیاری (استطاعت) یا غیر اختیاری (موسم حج) فرقی نمی‌کند.

 

جواب دوم از صاحب فصول ره

ایشان بعد از تقسیم واجب مطلق به معلق و منجز در معلق می‌گوید وجوب فعلی است و واجب استقبالی است و مقدمات مفوته هم وجوبشان را از این واجب معلّق می گیرند. واجب معلق ایشان واجب مشروط شیخ ره است.

 

جواب آخوند ره در کفایه:

شرط به هیئت می‌خورد نه ماده. بدون تحقق شرط وجوبی در کار نیست. پس در مقدمات مفوته وجوب از هیئت استفاده نمی شود. ایشان با یک کلمه مشکل را حل می‌کند. می‌گوید این شرط متاخر است یعنی یک عنوان انتزاعی درست می‌شود که الان آن عنوان انتزاعی محقق است هرچند شرط قید هیئت است، پس وجوب و اتصاف به وجوب مقدمات مفوته، مشکل را حل می کند.

 

جواب دیگر از محقق اردبیلی ره:

در اشکالی که در تعلم احکام شرعی قبل از بلوغ نیاز به زمان دارد، برای اینکه مشکلی پیش نیاید می‌گوید واجب نفسی تهیّئی است.

اما نقول چنین چیزی نداریم. برای حل تقدم وجوب ذی المقدمه این از آن جهت لازم است تا در آن واجب گیر نکند. اما جنبه مقدمی ندارد. وجوب نفسی اصیل نیست بلکه تهیّئی است.

 

راه حل یا جواب دیگر:

اصلا وجوب عقلی ارشادی است. عقل می‌گوید مولا که در زمان خودش ذی المقدمه را می‌خواهد، مقدمه باید فراهم شود.

 

جواب دیگر مستفاد از کلام آخوند ره

ایشان با «قیل» آورده: اصلااین وجوب که در مقدمه هست لازم نیست حتما ترشّح کند از ذی المقدمه. عقل می‌گوید مقدمه را باید بیاوری والا ذی المقدمه انجام نمی‌شود. همان عقل که می‌گوید باید مولا را اطاعت کنی می‌گوید باید ذی المقدمه را هم انجام بدهی و الا ذی القمده انجام نمی‌شود. ترشحی نیست تا بگویید تقدیم معلول بر علت را لازم دارد.

 

**************

بحث فقه:

معیار تعذر در بدل حیلولة

در علی الید و لزوم بدل حیلولة گفتیم: لکونه حائلا بین المالک و ماله

بحث‌هایی مطرح شد. تعذر اینجا گاهی به این است که مال تلف نشده و در دسترس نیست. معیار تعذر چیست؟ تلف نیست.

 

برخی گفته‌اند:

تعذر دو مصداق دارد. یا واقعا دیگر به آن دسترسی نیست یا متعسر است. هر دو معیار تعذّر است. مالک خودش مطالبه کند یا حاکم به غاصب دستور بدهد. چه مأیوس الحصول باشد چه مرجوّ الحصول باشد، فرقی نمی‌کند.

 

آیا بدل حیلولة ملکِ مالکِ عین می‌شود؟

به عبارت دیگر، تصرفات مباحه دارد ولی آیا ملک هست؟

برخی گفته‌اند: مالک نمی‌شود. (مثلا ماشین مالک معذّر است و غاصب ماشین خود را به مالک اول می‌دهد) زیرا در این صورت او مالک بدل و مبدل می‌شود. مالک عوض و معوض. پس باید گفت تصرفات او مباح است.

 

مختار استاد حفظه‌الله:

آیا این درست است یا نه؟ نه: مالک هست اما جمع بین عوض و معوض نشده است. معاوضه نشده تا مشکلی باشد. غاصب دارد غرامت می‌دهد. لذا فردا اگر پول لازم داشت می‌تواند بفروشد. اگر مال غصب شده (مال مالک اول) پیدا شد، به او برمی‌گردد.

 

اگر تعذر مرتفع شود

در این صورت، مالکیت به بدل از بین نمی‌رود الا وقتی که در دست مالک اول قرار بگیرد. به عبارد تیگر، تا وصول الید الی المال حاصل نشود مالکیت بدل هست.

حال سوال این است، اگر پیدا شد معاوضه خودبخود است یا خسارت و غرامت دارد؟ فردا.

 

**************