الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۳۷ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: شنبه ۹ آذر سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
بعد از تقسیم واجب به نفسی و غیری رسیدیم به اینکه در ترتب ثواب فقط واجب نفسی بر آن مترتب میشود یا غیری هم همینطور است؟ بحث استطرادی در ترتب ثواب استحقاق است یا تفضل (علامه ره و شیخ ره)؟
سوال: آیا به و اجب غیری ترتب استحقاق ثواب داریم؟
محقق طوسی ره و علامه ره در شرح تجرید میفرمایند ۴ قول هست. تفصیل الاقوال.
قول اول از آخوند ره و امام راحل ره: در غیری، استحقاق ثواب نیست. ثواب مختص به واجب نفسی است. دلیل آن بعدا میآید.
قول دوم از محقق قمی صاحب قوانین ره: ترتب الثواب علی الغیری کالنفسی بشرط ان یکون واجبا اصلیا لا تبعیا.
در تقسیم واجب به غیری و نفسی.
اقسام واجب غیری:
۱.اصلی: خطاب و امر مستقل دارد. مورد توجه آمر قرار گرفته است.
مثال: اذا قمتم الی الصلاة فاغسلوا. فتیمموا صعیدا طیبا.
۲.تبعی: خطاب مستقل ندارد، با دلالت اقتضا و ایماء و اشاره آن را می فهمیم.
مثال: کن علی السطح تا رویت هلال کنی. اما مولا توجه نمی کند که این کار، نصب سلّم را نیاز دارد.
قول سوم از نائینی ره (فوائد الاصول) و خوئی ره (محاضرات): ثواب بر واجب غیری هست به شرط اینکه عبد قصد توسل به ذی المقدمه داشته باشد نه اینکه آن را از روی هوا و هوس انجام بدهد، حال چه به ذی المقدمه برسد چه نرسد.
مختار ما این قول است. مثل وضو، غسل ، تیمم.
قول چهارم: گفته است «قیل» معلوم نیست قائل کیست. برخی این را بهتر دانسته اند. آیة الله سبحانی حفظه الله فرمودهاند: هذا امتن الاقوال. قول سوم + موصله به ذی المقدمه هم باشد.
برای قول اول دو دلیل آورده شده.
آخوند ره: غیری استحقاق ثواب ندارد زیرا عقل حکم میکند که در واجب غیری و نفسی تنها یک استحقاق و عقاب هست. و ثواب هم مثل عقاب است. در حکم عقل، فرقی بین او دو نیست.
اولا: چرا قیاس می کنید ثواب و عقاب را به این یکی. یا من سبقت رحمته غضبه.
ثانیا: قیاس مع الفارق است. آیا کسی که مقدمات رامیآورد میتوان گفت اطاعت را شروع کرده؟ بله، این مطیع است و طاعت هم استحقاق ثواب دارد. این فرق دارد با کسی که اصلا به امر مولا توجه نمی کند. شخصی که برای اطاعت مولا زحمت می کشد، عقل این را مطیع و مستحق ثواب میداند.
امام ره هم همین قول ایشان را دارد. حرف ایشان عجیب است. ایشان فرموده: استحاق ثواب به امری موکول است که محرکیت داشته باشد و این در امر غیری نیست. تهذیب الاصول ج ۱ ص ۲۳۹
… و باعثا و المفروض ان الامر الغیری لیس بباعث.
نقول: به چه دلیل امر غیری باعثیت ندارد؟! باعث برای کسی که صبح زود با آب سرد وضو می گیرد امر غیری است.
میرزای قمی ره میفرمود، اگر واجب غیری، اصلی باشد مستحق ثواب است، اما اگر تبعی باشد نه.
جواب به ایشان: چه فرقی بین واجب اصلی و تبعی هست؟! در تبعی هم خطاب هست هرچند به دلالت تضمنی و عقلی است. این فرقی که ذکر نمودید بلافارق است، در نتیجه خطابات مولا ارزش و حجیت دارد، چه دلالت صریح باشد چه تضمنی.
مرحوم نائینی ره و خوئی ره (شاگرد نائینی ره) به شرط آنکه قصد توصل به واجب نفسی را داشته باشد. وقتی عمل را شروع کرده عملا مامور به را شروع کرده است. اگر وسط کار بمیرد می گویند در حال اطاعت مرده است.
قصد توصل داشته باشد + به ذی المقدمه برسد. آیة الله سبحانی حفظه الله این را امتن میداند.
فیه: اگر بمیرد در بین عمل، دست خودش نیست. اگر ثواب نداشته باشد مشروط می شود به چیزی که خارج از اراده او است.
بله، برخی اعمال استحباب و ثواب نفسی هم دارد مثلا وضو می گیرد برای طهارت.
چه تفضل باشد چه استحقاق. اینجا کتاب و سنت روشن می کند که واجبات غیری هم ثواب دارد.
آیه ۱۲۰ سوره توبه:
مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ.
جان حضرت باید عزیزتر از جان خودتان باشد …
هنوز به میدان نرسیده عمل صالح را انجام داده است با هر قدم.
این بر مبنای تفضل می سازد. علی ایّحال ثواب می برند.
کامل الزیارات ابن قولویه:
اجر و ثواب زیارت زائرین امام حسین علیه السلام زیاد است. ثواب از لحظه خروج از منزل است.
امام حسن علیه السلام زیاد در نقل شرح حالش ۲۰ یا ۲۳ بار ماشیا به حج رفت. حتی شتر هم بود ولی حضرت سوار نمی شدند. حضرت کار لغو انجام نمی دادند.
**************
نماز مرکب است از اجزاء و شرایط و ترک موانع. حالا اگر چند تا از اینها معذور بود بقیه سر جایش هست؟
قاعده میسور میگوید: بله. «اذا امرتکم بشیء فأتوا منه ما استطعتم.»
چند روایت دارد ولی سند درستی ندارد. چه روایت نبوی که در سنن بیهقی است و چه روایت امام علی علیه السلام که در کتب معتبره نیست.
اگر دلیل اجتهادی نداشتیم به چه دلیلی میتوان تمسک کرد؟ بدون دلیل اجتهادی نوبت به اصل عملی میرسد. به استصحاب میتوان تمسک کرد؟
میفرمایند: اطلاق دلیل مرکب، دلیل است برای ما. دلیل «اقیموا الصلاة» یا «صلّوا» مطلق است چه تمام۲۰ جزء و شرط مورد توانایی باشد و چه تنها برخی از آنها مقدور باشد. اگر چنین اطلاقی باشد نوبت به استصحاب نمیرسد. زیرا اطلاق خودش یک دلیل اجتهادی است. مولا هم میداند بعضا همه اجزاء مقدور او نیست.
بله اگر اطلاق را داشته باشیم یا اینکه خود جزء مطلق باشد نوبت به استصحاب میرسد.
میگویند با تعذر برخی، وجوب همانها ساقط میشود. بقیه اجزاء وجوب داشت (نفسی یا غیری)
جزء جزء اینها مقدمه برای آن کل است. یا تک تک اینها وجوب نفسی داشته باشد.
نمیدانیم بعد از ارتفاع وجوب از برخی، وجوب در بقیه باقی هست یا نه؟ استصحاب میگوید: وجوب باقی است. «لاتنقض الیقین» منتها این استصحاب چند تقریر دارد.
هرچند وجوب این ۱۷ جزء را ندانیم که نوع وجوبشان چیست (نفسی یا غیری) باز استصحاب جاری هست زیرا جامع بین وجوب نفسی و غیری بود و آن را استصحاب میکنیم.
اما آیا این درست است؟ اشکال دارد. زیرا اینجا انتقاء موضوع است. وجوب غیری نمیتواند داشته باشد زیرا اجتماع مثلین پیش میآید. وجوب نفسی هم نیست زیرا موضوع عوض شده ست.
علاوه بر اینکه اگر قدر جامع بگیرد از اقسام کلی استصحاب قسم ثالث میشود که جاری نیست. یک حیوان هست که نمیدانم فیل است یا پشه است. اگر فیل باشد حیاتش قابل استصحاب است زیرا قطعا زنده میماند ولی پشه قطعا پس از چند روز میمیرد.
۵ نوع استصحاب در اینجا تقریر شده است و هر نوع مشکلاتی دارد.
یکی از اینها قابل قبول است آیة الله بجنوردی ره این را با شک و تردید قبول کرده و فرموده:
مولا که به این مرکب امر کرده یعنی این جزء جزء را اراده کرده است لذا اراده او به تک تک اجزاء تعلق گرفته است مستقلا. حالا اجزاء متعذر، اراده از آنها منتفی است اما از بقیه منتفی هست یا نه؟ در اینجا استصحاب جاری میشود و استصحاب هم شخصی است. مشروط به اینکه اقل اجزاء منتفی باشد نه اکثر اجزاء.
اتفاقا در نماز غریق گاهی ممکن است یک اشاره با تکبیر جانشین کل نماز بشود.
چهار تقریر دیگر از استصحاب هست که مشکلات خاص خود را دارد.
**************