الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۳۸ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: یکشنبه ۱۰ آذر سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
مرحوم آخوند ره دو توجیه برای واجب غیری ارائه کرده است:
اگر چنانچه ذی المقدمهای است که کثرت ثواب در آن هست دو نحو توجیه میشود:
۱- ذی المقدمه دارای مشقت و همچنین خود مقدمه و افضل الاعمال احمزها.
جواب: روایت میگوید برای قدمهای ما ثواب نوشته میشود. (توبه/۱۲۰)
۲- کسی که در حال انجام مقدمه باشد، در واقع شروع عمل به ذیالمقدمه محسوب میشود.
سه اشکال:
۱- تقریبا همه فقها اتفاق نظر دارند که در طهارات ثلاث ترتب ثواب است با اینکه امرشان غیری است.
۲- اوامر غیریه نمیتوانند متعلقشان را عبادیه کنند. به عبارت دیگر امر غیری عبادت ساز نیست. زیرا امر غیری برای رسیدن به واجب نفسی است و توصلی محسوب میشود.
۳- دور لازم میاید. امر غیری متوقف بر اینهاست و عبادیت هم متوقف بر امر غیری است. زیرا امر به وضو اینگونه نیست که به طور مطلق به متعلق بخورد (توصلیا أو تعبدیا). بلکه این اوامر به متعلقی میخورد که خودش عبادت است. عارض متوقف بر معروض است. از سوی دیگر عبادیت آن متوقف است بر قصد امر.
پاسخ آخوند ره به هر سه اشکال:
۱- ترتب ثواب مربوط به اطاعت کردن است و اطاعت منحصر در واجب نفسی نیست و واجب غیری هم اطاعت محسوب میشود.
۲ و۳- صرف نظر از ذی المقدمه، طهارات ثلاث محبوبیت ذاتی و استحباب نفسی دارند. بنابراین عبادیت درست شد و نیازی نیست که واجب نفسی برای آن عبادیت بیاورد در روایت داریم که با وضو بودن باعث افزایش برکت میشود. بنابراین عبادیت وضو به امر غیری متوقف نیست و اشکال دور هم رفع میشود.
**************
یکی از ادلهای که بر قاعده میشور اقامه شده «اجماع» است. اگر امری بر مرکبی تعلق گیرد با متعذر شدن برخی از اجزاء، بقیه اجزای آن مرکب (از شرایط و موانع) بر وجوبش باقی است و باید انجام شود و بر این اجماع است.
اشکال اول:
یحتمل مجمعین مبنای نظرشان همان روایات فوق باشد و اجماع مدرکی است و دلیل مقبولی نیست.
اشکال دوم:
بسیاری از فقها اختلاف دارند در قاعده میسور و نمیتوان گفت چنین اجماعی کاشف از قول معصوم علیهالسلام است.
بحثی پیرامون روایات مستند این قاعده:
رسول اکرم صلیالله علیه وآله وسلم: و إذا أمرتكم بأمر فأتوا منه ما استطعتم». (سنن بیهقی، ج۴، ص)
مورد سوال از رسول اکرم صلیالله علیه وآله وسلم در مورد کلی و افراد آن است. طبیعتی است به نام حج و سائل میپرسد که هر سال باید به حج رفت؟ بنابراین مورد سوال مجموعه و اجزاء نیست تا از آن «قاعده میسور» را استنباط کرد.
مرحوم بروجردی ره و خوئی ره میفرمایند: از کلمه شیء میتوانیم استفاده کنیم؛ یعنی چیزی که بوجود آوردنش خواسته شده که هم کلی و افراد و هم کل و اجزاء را شامل میشود.من هم تبعیضیه است مخصوصا طبق مبنای آخوند که موضوعله حرف و اسم یکی است.
امیرالمومنین علیهالسلام: المیسور لا یسقط بالمعسور.
از کجا بدانیم در امور شرعیه مرکب اگر دو سه جزئش منتفی شود، باقیمانده اجزاء اثر دارد یا خیر؟ شاید آن اجزاء از اجزای رئیسه است که قوام عمل مرکب به آنها وابسته است؟ عرف نمیتواند اهمیت اجزاء اعمال شرعی را تشخیص دهد.
روایت دیگر که از امیرالمومنین علیهالسلام است: «ما لایدرک کله، لا یترک کله».
مشکل فوق را در این روایت نداریم.
**************