الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۴۴ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: دوشنبه ۱۸ آذر سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
مشهور: به طور مطلق مقدمه واجب است بدون قید و شرطی.
دلیل: استحاله اتیان ذی المقدمه بدون مقدمه.
قول دوم (صاحب المعالم ره در ص۷۴ معالم الاصول): «قائل به وجوب مقدمه هستیم هنگام اراده امتثال ذی المقدمه را.» شرح دلیل وی چنین است: اگر واجب اهمی را مولا بر ذمه ما بگذارد مانند ازاله نجاست و وجوب نماز، وظیفه ما ازاله نجاست است از مسجد. این بدان معنا نیست که نماز ارزشش کمتر است. بلکه تفاوت در مضیق بودن و موسع بودن است. در این فرض نماز خواندن ضد ازاله نجاست است زیرا قابل جمع با هم نیستند. پس در اینصورت از باب مقدمه ازاله نجاست از مسجد، ترک الصلاۀ واجب است. پس فعل صلاۀ حرام و چیزی که فعلش حرام باشد نمیتواند مقرب الی الله باشد و باطل است. مرحوم صاحب معالم ره میفرماید: این سخن که در صورت خواندن نماز، نماز باطل است درست نیست. در صورتی که اراده کند ازاله نجاست را، نماز باطل است اما در صورتی که ذی المقدمه را (ازاله نجاست را) اراده نکند، ترک صلاۀ واجب نیست و میتواند نمازش را بخواند. لذا ترک الصلاۀ واجب حین ارادۀ ذی المقدمۀ.
استاد حفظه الله: اگر حین اراده ذی المقدمه مولا مقدمه را واجب کند این واجب کردن لغو است و مولای حکیم کار لغو نمیکند. زیرا وقتی مولا چیزی را واجب میکند در عبد ایجاد داعی میکند برای انجامش و امر به ذی المقدمه این داعی را در مکلف ایجاد میکند که لازمه آن امتثال مقدمه است.
قول سوم (به صاحب معالم ره نسبت داده شده): وجوب مقدمه به شرط ارادۀ ذی المقدمه.
کل کاتب متحرک الاصابع حین هو کاتب. این جمله به مقام ثبوت و واقع نظر دارد.
کل کاتب متحرک الاصابع مادام کاتبا. این جمله ناظر به مقام اثبات و کشف است.
این که میگویید مقدمه واجب است به شرط اتیان ذی المقدمه، شرط، وجوب مقدمه است یا شرط وجوب مقدمه و ذی المقدمه است؟ اگر وجوب مقدمه را بگویید دو اشکال دارد: ۱- اگر قائل به وجوب مقدمه باشیم، اطلاقا و اشتراطا تابع وجوب ذی المقدمه است. اما در اینجا میگویید وجوب مقدمه مشروط به اتیان ذی المقدمه است، اما وجوب ذی المقدمه را لحاظ نکردید. لذا خلاف حرف قبلی است.
۲- لازم میآید تفکیک بین مقدمه و وجوب ذی المقدمه.
اگر وجوب هر دو مشروط به اراده ذی المقدمه باشد دو اشکال دارد:
۱- لازم میآید وجوب یک شی تابع اراده عبد باشد.
۲- وجوب مقدمه و وجوب ذی المقدمه به شرط اتیان ذی المقدمه است، که در اینجا امر به وجوب ذب المقدمه لغو خواهد بود و مولا کار لغو نمیکند.
**************
اگر کسی شیء را در تقدیر بگیرد میتوان چنین استدلال کند: مستثنی که شی است حتما اجزاء و شرایط را میگیرد. زیرا مستثنی از مستثنی منه استثنا شده و چون اجزا و شرایط در مستثنی است، کاشف از آن است که مراد از مستثنی منه نیز اجزا و شرایط است. لذا موانع را شامل نمیشود.
ما اخلال من شیء را در مستثنی در تقدیر میگیریم نه شیء را به تنهایی. در هر دو صورت، چه جزء یا شرطی به جا آورده نشود و چه مانعی ترک نشود، اختلال در نماز ایجاد میشود.لا تُعَادُ الصَّلَاةُ بأی اخلال ِإلَّا مِنْ خَمْسَةٍ…
اگر عمومیت استغراقی یا مجموعی یا اطلاقش را نسبت به شمول همه شرایط و موانع را استفاده کنیم، در برخی از ارکان دیگر هم داریم که رکن است اما در حدیث لا تعاد استثنا نشده، مانند نیت و تکبیر و قیام متصل به رکوع. چگونه با این روایت قابل جمع است؟
عمومی که از آیه استفاده کردیم، عموم عقلی غیر قابل تخصیص نیست. بلکه عموم شرعی است و ممکن است شارع در روایت و قاعده دیگری برخی اجزای دیگر را رکن قرار دهد که آنها هم میتوانند مخصص باشند.
**************