الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۵۲ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: شنبه ۳۰ آذر سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
در مقدمه واجب رسیدیم به مقدمه موصله. مدعی آن صاحب فصول ره بود. ۳ دلیل خود ایشان داشت و یکی هم سید یزدی ره در تایید ایشان داشت. برخی از جمله آخوند ره اشکال کردند که دفع کردیم آن را.
اینکه مقدمه موصله چه اشکالالتی دارد را مطرح کرد بعد ادله صاحب فصول ره را ولی ما اول ادله صاحب فصول ره را مطرح کردیم . این روش بهتر است.
مرحله دوم، اشکالاتی که ممکن است مقدمه موصله داشته باشد (توالی فاسده)
اول لو قلنا بوجوب المقدمة الموصله کما قال صاحب الفصول ره ینقلب الواجب النفسی واجبا غیریا (کفایه ۱/۱۹۱) بیان آخوند ره: مقدمه اگر موصله واجب باشد یعنی شرط و قید متصف شدن (مقدمه به وجوب غیری) این است که مقدمه هم کنار آن باشد، اگر اینطور باشد مقدمه وجوبش غیری است و تمام قیودش (ذی المقدمه) هم غیری است. > ذی المقدمه که وجوب نفسی داشت میشود وجوب غیری.
اما آیا اشکال وارد است؟ خیر.
ظاهر آخوند ره در هجرت از مشهد به نجف چند ماهی در سبزوار مانده است و در درس فلسفه مرحوم حاجی سبزواری ره شرکت کرده است، لذا ایشان در بحثهای فلسفی به سهولت گرفتار اشتباه میشود. [ایضا در بحث قلم به اینجا رسید سر بشکست ظاهرش برداشت میشود که جبری مسلک باشد]. ایشان بین منشا انتزاع و خود امر انتزاعی تفکیک نکرده است.
بله یک وصف انتزاعی از ترتب ذی المقدمه بر مقدمه درست میشود و آن ایصال است ولی منشا انتزاع چرا متصف به وجوب غیری بشود؟ مولا مقدمهای را می خواهد که موصله باشد مقدمه بما هی محبوبیت ندارد. این وصف انتزاعی موصله از ترتب ذی المقدمه بر مقدمه درست میشود. بله وصف ایصال متصف به وجوب غیری میشود اما مقدمه نه. این رد از امام خمینی ره در تهذیب الاصول ج ۱ ص ۲۶۳ است. البته جواب خوبی هم هست.
دیگران هم به این مساله تعرض کردهاند مثل مرحوم فاضل سید محمد روحانی ره در منتقی الاصول، سید محمد صادق روحانی ره و آیت الله سبحانی حفظه الله.
جواب امام ره خیلی قانع کننده نیست و شاید اشکال آخوند ره را برطرف نمیکند لذا خود آیت الله سبحانی حفظه الله جواب دیگری به آخوند ره دارد. تقریبا همان است. البته ایشان خودشان مدعی است که ادعایشان با ادعای امام ره متفاوت است. اما تفاوت در نحوه بیان است.
در کفایه ج ۱ ص ۱۸۶ ایشان مطلبی دارد: اگر آمر امر را متوجه عبد کرد بر عهده عبد است ببیند آمر چه میگوید. چه چیزی عامل سقوط امر مولی از گردن عبد است؟ سه چیز است (که رابطهشان مانعة الخلوّ است)
۱-یا عبد آن را اتیان کند (موافقة الامر) اسقنی بماء
۲-یا اینکه عبد اصلا فرار میکند وکسی دیگر به آمر آب دهد > امر ساقط میشود ولی با عصیان. در اینجا عبد مجرم است.
۳-عبد میخواهد تکلیف را انجام بدهد ولی اتفاقا موضوع منتفی میشود. مثلا مولا گفته: هر کس از دنیا رفت جمع شوید برای کفن و دفن. اتفاقا سیل میآید و میّت را میبرد > موضوع تکلیف منتفی شده است.
[البته غیر از این سه راه، راه دیگری هم نداریم.]
آخوند ره از صاحب فصول ره میپرسد: اگر عبد آمد مقدمه را انجام داد آیا وجوب امر غیری ساقط میشود؟ شما قائل به مقدمه موصله هستید می گویید باید ذی المقدمه بر آن عمل مترتب شود تا ساقط شود > پس حصری که درست کردیم شما میخواهید آن را چهار تا کنید و این درست نیست.
جوابهایی به این داده شده است. اشکال ایشان وارد نیست.
در واقع اشکال آخوند ره این است که مولا دو چیز را در کنار هم قرار داده است. ذی المقدمه و مقدمه و تا ذی المقدمه نیاید اسقاط صورت نمیگیرد. در حالیکه اینطور نیست.
اولا چه کسی گفته فقط حصر سه تایی است؟ مولا میتواند بگوید امر غیری وقتی مسقط تکلیف است که نفسی انجام شود. حرف معقولی است این.
برخی بزرگان مثل امام ره منشا انتزاع را مطرح کرده است. بیان: اگر این مامور به غیری را عبد انجام داد دارد به سمت مامور به نفسی هم حرکت میکند > در واقع امر غیری از او ساقط است ولی در ظاهر چون این عمل اصالت ندارد > باید موصله باشد به امر نفسی > بین مقام ثبوت و اثبات باید تفکیک کرد. در مقام ثبوت با عمل اول تکلیف به غیری ساقط شد اما در مقام اثبات باید مقدمه راهم بیاورد.
**************
تنها مدرک قاعده لا تعاد همین حدیث لا تعاد است که صحیحه است. چند جهت حدیث باید مطرح شود. در مستثنی منه و مستثنی جهاتی مطرح شد. در مستثنی منه یک جهت مانده است. سجده را هم که مطرح کردیم.
اگر کسی سجدتین را آورد ولی مسجَد او نجس بوده است (و غیر عمدی هم باشد) حساس ترین جا و رکن در نماز سجده است. جاهای دیگر نماز استثنائاتی دارد بخلاف سجده که حتما باید طاهر باشد.
حالا این نماز چطور است؟ اگر مشمول لا تعاد است، آیا داخل در مستثنی منه است یا مستثنی؟ محلّ خلاف است.
قائلین بطلان: سجده خیلی حساس است. اقرب زمان بنده به خدا حالت سجده است.
قائلین به صحت: طهارت مورد بحث، طهارت از حدث است نه خبث. طهارت از خبث داخل در مستثنی منه است و مبطل نیست. دلیل خاصی هم بر بطلان آن نداریم.
قبلا گفتیم که این طهارت، طهارت از حَدَث است. مضافا به اینکه، در خود نماز و شرایط و اجزاء، طهارتی که شرط است طهارت از حدث است. شرایط (غیر از موارد لا تعاد) و ارکان جمعا ۹ تا هستند که باعث بطلان میشوند. علاوه بر اینکه طهارت از خبث از ارکان تسعه نیست.
مگر اینکه کسی بگوید شرط رکنی اگر باشد مبطل است و الا فلا. اینجا هم میگوییم طهارت از حدث رکنی است نه طهارت از خبث.
حدیث لا تعاد در برخی موارد انطباق دارد، اما آیا انطباق را در مستثنی منه داخل میکند یا در مستثنی.
چند مثال را مطرح میکنیم.
۱. اگر در برخی از اجزاء و شرایط خلل عمدی ایجاد شود. مثل اینکه حروف را از مخرج مناسب تلفظ نکند و به جای «ص» بگوید «س»، یا اصلا یاد نمیگیرد در حالیکه میتواند یاد بگیرد. به عنوان مثال «الله السمد» باطل است. این مورد مشمول لا تعاد نمیشود. جهل مقصر در حکم عمد است. زیرا ادلهای که میگفت این نماز این اجزاء و شرایط را دارد و باید فاقد موانعی باشد ، مکلف باید صحیح در ادبیات عرب را تلفظ کند. نمازی قربان کل تقی و معراج کل مؤمن است که صحیح تلفظ شود.
**************