الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۵۴ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: دوشنبه ۲ دی سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
مسلک صاحب فصول ره در مقدمه واجب را در ۳ مقام بررسی میکردیم. ادله ایشان در مقدمه موصله سه تا بود یکی هم سید یزدی ره در تایید ایشان بیان کرد. ادله و اشکالات را بیان کردیم.
چند مورد را بحث کردیم.
این اشکال به صاحب فصول ره را شخصیتهای مهمی بحث کردهاند اما ما نظر مرحوم نائینی ره را اینجا مطرح میکنیم. فوائد الاصول ج ۱ ص ۲۰۹
اگر بیان صاحب فصول ره را بپذیریم، تسلسل را لازم دارد زیرا: وضو تنها واجب نیست بلکه آنچه به ذی المقدمه موصل باشد. سیر الی الحج بذاته واجب نیست بلکه به قید ایصال
سوال از ایشان: چرا تنها وضوی موصل واجب است و هر وضویی واجب نیست؟ پس وجوب نفسی دارد. چرا موصل واجب است؟ باید پرسید یک قید بعنوان موصل باشد باشد تا واجب غیری بیاید. باید یک قدم جلو رفت و همینطور الی بینهایت > موصله وجوب غیری دارد > موصله وجوب غیری دارد
باید برسد به جایی که وضو خودش وجوب نفسی داشته باشد تا گرفتار تسلسل نشود. چرا قید موصله بودن را آوردید؟ پس بهتر است از اول بگویید وضو وجوب نفسی مقدمی دارد. نماز بدون وضو متحقق نیست. تمّ بیان نائینی.
ولی به این جوابهای متعددی داده شده است.
در واجب غیری به امر غیری چرا موصله را بر میدارید و به سمت مقدمه میروید؟ چرا به سمت ذی المقدمه نمی روید؟ مولا میتواند بگوید وضویی را میخواهم که پشت سرش نماز بخوانی > تسلسل لازم ندارد. زیرا از این جهت مطلوب است زیرا ذی المقدمه بدون این به وجود نمیآید. چرا آمر وجوب دیگری به این وضویی متعلق کند که عبد قصد نداشته باشد بعد از آن نماز بخواند؟!
تهذیب الاصول ج ۱ ص ۲۶۲ محتوای فرمایش امام ره همین است.
الواجب بالامر الغیری هو قید المقدمه الموصلة الی الواجب النفسی لا المقدمة الموصلة الی المقدمه.
زیرا کانّ حرف شما شبیه تخصیص قاعده عقلیه است در حالیکه قاعده عقلیه قابل تخصیص نیست. عقل میگوید: مظروف باید متناسب ظرف باشد تا در آن جا بگیرد.
مقدمات موصله که قطار میشود مستلزم تسلسل است ولی شما میگوید موصله ای که ما را به مقدمه برساند. این موصله هم مصداقی از آن مقدمات است و طبق ادعای نائینی ره تسلسل دارد. چطور شما روی همان موصله تمرکز کنید؟ چرا به مصادیق دیگر نمینگرید.
آقای سبحانی حفظه الله تسلسل نائینی ره را نمیپذیرد ولی جواب دیگر میدهد: تقریبان بیان ایشان بر میگردد به بیان امام راحل ره. میفرماید ما مقدمهای را را متصف به وجوب غیری می کنیم که مقدمه در بستر بوجود آمدن ذی المقدمه باشد و کار به مقدمات دیگر نداشته باشیم و این مستلزم تسلسل نیست. اگر کسی وضو بگیرد و نماز نخواند این وضو وجوب غیری ندارد. بلکه آن وضویی که پس از وضو شخص نمازش را بخواند.
در نهایت میتوان برای دفع تسلسل گفت: آمر حکیم می تواند بگوید من آن وضویی را بعنوان واجب غیری میخواهم که بعدش نماز را بخوانی.
اشکالات متعددی به بیان صاحب فصول ره شده ولی یکی دیگر را مطرح میکنیم. این اشکال در کفایه ۱/۱۸۷ هست ایضا اجود التقریرات ج ۱ ص ۲۳۹ نائینی ره که به قلم خوئی ره است.
اگر ملاک در وجوب مقدمه مطلق توقف ذی المقدمه به مقدمه باشد > خوب است و مطلق مقدمه واجب میشود (اعم از موصله) اما اگر ملاک موصله باشد > تنها مقدماتی که علل تولیدیه هستند واجب میشوند. مثلا گودالی از آتش هست به زید میگوییم اگر فلان کار را بکنی میاندازیمت در آتش. مقدمه آن القاء در نار است این دو قابل انفکاک نیست اینها از علل تولیدیه است و اختیار در آن راه ندارد.
اشکال به صاحب فصول: اگر مطلق توقف مقدمه بر ذی المقدمه را قرار بدهیم همه مقدمات واجب میشود اما اگر موصله را بخواهید واجب کنید این را تنها در علل تولیدیه میتوانید بگویید و لازم دارد که در بقیه واجب نباشد. در حالیکه غیر از عل تولیدیه بقیه هم واجب هستند.
ملاک وجوب در مقدمه صرف توقف بر ذی المقدمه بما هی هی نیست و الا هر مقدمهای باید واجب باشد. ایضا نمیگوییم تنها مقدمهای واجب باشد که ذی المقدمه بر آن مترتب میشود لا محالة. بلکه ذی المقدمهای که بر مقدمه مترتّب است به شرط اینکه بعد از انجام مقدمه ذی المقدمه را انجام بدهد. کانّ با این جواب، صاحب فصول ره میخواهد یک برزخ درست کند. ذی المقدمه ای که واجب نفسی است و مقدماتی هم هست که بدون اینها آن ذی المقدمه متحقق نمیشود. آنچه باعث سعادت انسان است نماز با وضو است.
کلام ایشان خوب است. اشکالات دیگری در نهایةالافکار آقا ضیاء هست مراجعه کنید.
مقام سوم و ثمرات مقدمه موصله که دو ثمره است، فردا.
**************
تنها مدرک قاعده لا تعاد حدیث صحیحه لا تعاد است. لازم است در فقه الحدیث و موارد انطباق آن بحث کنیم.
آیا نسیان نیت امکان دارد؟ بروجردی: نسیا نیت امکان ندارد.
نیت اگر مورد نسیان باشد اصلا نماز منعقد نشده است.
ایضا نسیان در تکبیرة الاحرام ممکن نیست.
روایت: فی رجل سهی خلف الامام (جماعت) فلم یفتتح الصلاة قال علیهالسلام یعید الصلاة و لا صلاة الا بغیر افتتاح (تکبیرة الاحرام) . تهذیب ج ۲ ص ۳۵۳ ح ۱۴۶۶. وسایل ج ۴ ص ۷۱۶ ابواب تکبیرة الاحرام باب ۲ ح ۷.
این در واقع رکنی از ارکان نماز است و نماز بدون آن باطل است.
یمکن ان یقال مستثنی منه هم بیان نشده است! بله ۴ مورد دیگر را از روایات دیگر بدست آوردیم. جمعا ۹ مورد میشود. تکبیرة الحرام را فراموش کند نماز باطل است چه داخل در رکوع بشود یا نشود.
قیام در حال تکبیرة الاحرام چطور؟ مثل تکبیرة الاحرام است.
اما قیام در حال نیت چطور؟ کسانی که نیت را رکن میدانند قیام در نیت را هم رکن میدانند ولذا نماز باطل میشود.
نسیان رکوع اگر قبل از دخول در سجده دوم باشد، برمیگردد و مشمول قاعده لا تعاد است.
اما اگر در سجده دوم داخل شده باشد، نه.
اگر بعد از محل باشد و تدارک نشود داخل در تعاد است. چرا این را مطرح میکنیم؟ زیرا روایتی داریم که میگوید در اینجا نماز باطل نیست؟!
صحیح ابن مسلم دال علی عدم بطلان الصلاة بترک الرکوع نسیانا. ولو بعد السجدتین بفهمد صحیح است!
امام باقر و صادق علیهالسلام فی رجل شکّ بعد ما سجد انّه لم یرکع قال علیهالسلام (جواب طوری است که نسیان رکوع ولو یقینی باشد را هم میگوید: لاتعاد) فان استیقن انه لم یرکع فلیلق السجدتین التین لا رکعة لهما فیبنی علی صلاته علی التمام.
مورد سوال شک است اما امام علیهالسلام ترقی میدهد که یقین هم بکند بناء را بر تمام بگذارد. قاعده تجاوز نیست. قاعده تجاوز، ارکان را نمیگیرد.
و ان کان لم یستیقن الا بعد ما فرغ وانصرف فلیقم ولیصلّ رکعة وسجدتین ولا شیء علیه.
آدرس حدیث: تهذیب ۱۴۹ ح ۴۳، استبصار ج ۱ ص ۳۵۶ ح ۱۳۴۸، وسایل ج ۴ ص ۹۳۴ ابواب رکوع باب ۱۱ ح ۲
اقوال در اینجا مختلف شده است.
حدیث لا تعاد دال بر رکنیت رکوع و وجوب اعاه بعد از دخول در رکن بعد است و حجت هم هست و این روایت اخیر (که مفهوم مخالف داشت) هم مورد اعراض است.
نسیان قیام متصل به رکوع مع انه رکن وتدارک آن هم ممکن نباشد. رکوعی مقبول است که بعد از قیام متصل به رکوع باشد.
بیان مثال قیام متصل به رکوع: مثلا کسی برای حفظ جان کسی دو قدم جلو میرود و خم میشود. و در همان حالت نیم خیز به رکوع برود و بفهمد قیام متصل به رکوع را نیاورده است. باید برگردد رکوع را با قیام متصل به رکوع بیاورد.