الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۶۷ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: سهشنبه ۲۴ دی سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
آخوند ره: در اصول عملیه سه اصل مطرح شده است: برائت عقلی، برائت شرعی و استصحاب.
اولی و دومی موضوعا منتفی است که گذشت. اما ارکان استصحاب در عدم وجوب مقدمه فراهم است. نمیدانیم وجوب آمده است یا نه. ایشان گفتهاند دو اعتراض ممکن است باشد و هر دو را جواب داده است. آیت الله بروجردی ره اشکال به کلام استادش آخوند ره میکند.
یک اعتراض این بود که اگر ملازمه نباشد بین وجوب مقدمه و ذی المقدمه و با استصحاب یلزم تفکیک بین لازم و ملزوم بعد آخوند ره جواب داد که: اگر در لازم ملزوم واقعی و تکوینی باشد اشکال دارد اما در اعتباریات و تشریعی مشکلی ندارد لذا مبنای شیخ ره را مطرح کرد که در انائین مثالش را مطرح کردیم. با یکی از دو ظرف وضو میگیرد که یکی نجس است و نتیجه آن این باشد که هم پاک باشد وهم وضو نداشته باشد. این دو نتیجه با هم نمیسازد زیرا تفکیک لازم از ملزوم هست اما در فقه این مثال مورد قبول است. اگر پاک باشد باید وضو هم داشته باشد و اگر وضو نداشته باشد نجس هم باید باشد.
اما بروجردی ره به این دفع اعتراض/نقد دارد. زیرا ملازمه بین وجوب مقدمه و ذی المقدمه یک مساله تکوینی است. عقل میگوید باید برای تحصیل ذی المقدمه، مقدمه را بیاورد. کانّ اینکه انفکاک ممکن نیست مثل اربعة و زوجیت. البته بروجردی ره مثال را قبول دارد که در انائین آن استصحاب کذایی جاری است و طهارت و عدم وضو قابل استصحاب است زیرا این در دست شارع است اما توقف ذی المقدمه بر مقدمه یک امر تکوینی است.
استاد حفظه الله: به نظر می رسد بیان بروجردی ره صحیح است لذا در مانحن فیه استصحاب مشکل دارد و مثل انائین نیست.
اصل بحث این است که مقدمه واجب است یا نه؟ دو قول هست. وجوب و عدم وجوب مقدمه. هر کدام چند دلیل دارند.
ادله قول به وجوب مقدمه را مقدمةً بحث میکنیم.
یکی از پرچمداران ابوالحسین بصری است صاحب المعتمد فی اصول الفقه از اهل سنت است. (۳۳۴) ۱۲۰۰ جلد است! نظر او در معالم و کفایه و .. مطرح شده است.
در تحریر نزاع کدام وجوب محل نزاع است؟ عقلی، عَرَضی، غیری مولوی استقلالی، غیری مولوی تبعی
معنای اینها:
۱:عقلی: عقل میگوید لابد فی اتیان ذی المقدمه باتیان المقدمة. این اصلا محل نزاع نیست.
۲:عرضی: یک وجوب داریم و آن حقیقةً به ذی المقدمه منتسب است اما به مقدمه هم نسبت داده می شود؟ مثلا در «باران به ناودان می ریزد» > جریان را میتوان به آب نسبت داد یا به میزاب. در اولی نسبت حقیقی است (جری الماء) میزاب محل جریان آب است. ایضا جری المیزاب هم میتوان مجازا گفت و عرضی است. آیا این محل نزاع است؟ نه. بحث ما در ادبیات نیست اینکه منسوب الیه حقیقی کدام و مجازی کدام است؟
۳: مولوی غیری استقلالی: ارشادی نیست. نفسی نیست. وجوب مستقل دارد. آیا این وجوب هست؟ نه. زیرا وجوب مقدمه استقلالی نیست. اگر ذی المقدمه واجب نباشد مقدمه را میخواهیم چکار؟! علاوه بر اینکه اگر این وجوب داشته باشد باید مستقیما مورد توجه شارع باشد در حالیکه اینطور نیست.
۴: مولوی غیری تبعی: این میتواند باشد. اولا غیری است ثانیا نفی است، علاوه بر اینکه اگر مولا به آن توجه بکند ممکن است به آن امر هم بکند، همانطور که ممکن است به آن توجه هم نکند (اقم الصلاة)] مقدمه بحث تمام شد.
نظر ایشان: اگر قائل به وجوب مقدمه شویم دو تالی فاسد پیش میآید . «لو لم تجب المقدمه لجاز ترکها» و حینئذ آیا ذی المقدمه در وجوبش باقی است یا نه؟ اگر در وجوبش باقی بماند تکلیف به ما لا یطاق پیش میآید. و اگر در وجوبش باقی نماند لازم دارد خروج الواجب المطلق عن کونه واجبا مطلقا.
اکابر اصولی جوابهایی دادهاند. ماهیت برخی از اینها یکی است. اشکالات نقضی و حلی شده است.
ممکن است دو چیز متلازم باشد و یکی ملاک وجوب را داشته باشد و واجب شود و یکی ملاک را نداشته باشد و واجب نشود. حالا اگر یکی که ملاک وجوب دارد واجب شود و دومی ملاکش را نداشته باشد دومی چطور واجب شود؟! ملاک ندارد این دومی. اگر واجب نشود یعنی ترکش جایز است > واجب اولی باید از ملاکش خارج شود و این صحیح نیست. هر جواب که بصری اینجا بدهد به مقدمه واجب میدهیم. این جواب نقضی بود.
دو جواب حلّی هم داده شده است.
گفت: «لو لم تجب المقدمة لجاز ترکها» منظورش چیست؟ یعنی اباحه شرعیه میشود؟ این که غلط است زیرا هر چزی واجب نشد آیا مباح شرعی میشود؟! احکام خمسه داریم. اباحه یعنی اقتضای متساوی به فعل و ترک دارد. اما اگر منظور «اگر واجب نشد لجاز ترکها» یعنی حکم نباشد (نه وجوب نه حرمت نه اباحه نه کراهت). کدامش منظور است؟
گفت لو لم تجب المقدمة لجاز ترکها و حینئذ …
سوال: شما از این حینئذ چه اراده کردهاید؟ اگر
۱.حین جواز ترک را قصد کردهاید، این یک اشکال دارد (هرچند هیچکدام از تالی فاسدها [خروج واجب مطلق از وجوب] مترتب نمیشود). عقل میگوید باید مقدمه را بیاورد. تکلیف به ما لا یطاق نیست. ترک مقدمه جایز است، اما فعلش که حرام نیست.
۲.واگر منظورش از حینئذ این باشد که عبد مقدمه را ترک کند > با عدم انجام ذی المقدمه معصیت کرده است. > خروج از واجب و تکلیف ما لا یطاق نیست. معصیت کرده است زیرا میدانسته بدون اقدام به مقدمه، ذی المقدمه هم از دست میرود.
جواب خوبی است. دلیل دوم از آخوند ره است (وجدان) فردا بررسی میکنیم.
**************