الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۸ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: سهشنبه ۲ مهر سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
در مقدمه تقسیماتی مطرح شده است. قلنا مقدمه داخلیه و خارجیه داریم. در مقدمه داخلیه سه شبهه و مبحث هست. یکی دیروز گذشت: مقدمه و ذیالمقدمه یکی هستند و اثنینیت ندارند. علما با تغایر اعتباری آن را درست کردند.
بحث دوم: فرضا اجزاء داخلیه را پذیرفتیم که مقدمه باشند اما ملاک عروض وجوب غیری به این اجزاء وجود دارد؟
آخوند ره: نه، این ملاک وجود ندارد. زیرا هرچند تغایر اعتباری درست کردیم اما در حقیقت یک وجوب جدا از این اجزاء نمیتوان درست کرد که در مقابل وجوب ذیالمقدمه باشد. وجوب غیری بر چه چیزی میخواهد عارض شود؟! بله، در اعتباریات حیثیت بالا و پائین را داریم بخلاف اینجا.
جوابهایی به آخوند ره دادهاند: یکی بروجردی ره فرموده بود ایضا شاگردان بروجردی که کلام استادشان را تفسیر کردهاند و گفتهاند آخوند ره همه اجزاء را یکی کرد و عملا یک وجود (وجوب) مستقلی برای این اجزاء قائل نشد ولی ما (شاگردان بروجردی) برای این اجزاء، وجوب قائلیم. هر کدام از اینها تک تک زمینه مقدمه نماز را فراهم میکند. وجود سجده غیر از کل نماز است پس در نتیجه، ملاک وجوب غیری بر تک تک اینها جاری است. این جواب خوبی است.
جواب دیگر داریم به آخوند ره بدهیم: اگر وجودی برای اجزاء نسبت به مجموع ذیالمقدمه را نتوانید بپذیرید اصل مقدمیت و اثنینیت را هم نباید بپذیرید. کلام امروز شما (آخوند ره) با کلام دیروزتان تهافت دارد.
ان قیل: مفهوما مختلف هستند ولی مصداقا یکی هستند.
استاد: بحث لغوی (مفهومی) نمیخواهیم بکنیم.
مطلب سوم: حال فرضا مقدمیت را پذیرفتیم، اثنینیت و ملاک عروض وجوب را هم طبق بیان بروجردی ره پذیرفتیم، اما آیا مانعی بر عروض وجب بر مقدمه داخلیه هست؟
اصرار آخوند ره: بله مانع هست. و آن مانع، لزوم اجتمال مثلین است. اجزاء، مجموع نماز است. کل نماز وجوب نفسی دارد. پس تک تک اینها هم وجوب نفسی دارد. نمیشود به عنوان وجوب غیری (مقدمه) وجوب دیگری پیدا کند. این مستلزم اجتماع مثلین است.
بروجردی ره و سایرین جواب آخوند ره را دادهاند: مشکل آخوند ره این است که تمام اجزاء را یک مقدمه گرفته است. در حالیکه تک تک اینها مستقلا مقدمه است برای نماز. پس اینها دو عنوان است و یکی نیستند. متعلق وجوب غیری حیثیت تک تک اینها است. وجوب رکوع به تنهایی وجوب نفسی ندارد بلکه وجوب در ضمن کل است.
مختار: جواب مرحوم بروجردی ره کامل نیست. رکوع وجوب نفسی دارد. با این حال وجوب غیری را چطور قائل شویم؟!
ظاهرا اشکال آخوند ره دفع نمیشود. چطور بروجردی ره میخواهد وجوب نفسی را از اجزاء بگیرد؟! البته این صرفا یک بحث علمی است.
مرحوم نائینی ره تلاش میکند اجتماع مثلین را جور دیگری حل کند: یکی از وجوبها در دیگری ادغام شود و بشود یک واجب موکد و غلیظ.
نظیر آن: نماز ظهر هم واجب نفسی است (یکی از نمازهای خمسه است) وجوب غیری: قبل از عصر باید نماز ظهر را خواند.
البته این وجه شبه آن در تمام جهات نیست. این خارجیه است.
مثال دیگر ایشان: احکام متضاد هستند چطور جمعشان ممکن است؟! نماز شب را نذر کند در مسجد بخواند.
اشکال بر نائینی ره: هرچند مصداقا یکی است اما عناوین با هم فرق دارند. اینجا اصلا جای اجتماع مثلین نیست.
این بحثها کاربرد ندارد. ما نیازی به واجب غیری نداریم. همان واجب نفسی کافی است. واجب غیری کار لغوی است. وجوب نفسی اشرف از وجوب غیری است.
مقدمه خارجیه: استقبال قبله و … جلسه آینده. فردا بحث تعطیل است.
در کلام نائینی ره و خوئی ره سه فرق بین قاعده فقهیه و مساله اصولیه هست.
در مرحله نظری، بیان نائینی ره بیان خوبی است:
قاعده فقهیه اختصاص به فقیه ندارد. مقلد هم از آن استفاده میکند برخلاف مساله اصولیه که مختص به فقیه است. (اصالة الظهور حجت است یا نه. خبر واحد حجت است یا نه)
قاعده فقهیه، انطباق کلی بر مصداق است و در آن واسطه نداریم تا به یک نتیجه برسیم.
ولی در اصولیه، مثلا بعد از حجیت خبر واحد، اگر به چیزی که امر شده باشد، ظهور در وجوب پیدا میکند. یک توسطی و استنباطی هست.
در مرحله استنتاج، استنباطهای فقهیه همیشه جزئی است بخلاف مساله اصولیه.
فرقهای دیگری هم ذکر کردهاند علما که قابل قبول نیست و بحث طول میکشد.
مثلا گفتهاند: مودّای قواعد شرعیه احکام واقعیه است بخلاف اصول عملیه که احکام ظاهریه است.
آیا اصالة الطهارة حکم واقعی است؟! اصول عملیه هم برخیشان ظاهری است! ولی در برخی اصول عملیه مثل قاعده قبح عقاب بلا بیان اصلا حکم نداریم (نه واقعی و نه ظاهری).
کتاب قواعد فقهیه بجنوردی ره کتاب فوق العادهای است.
اگر کسی امانتی داد و تلف شد کسی که این امانت در دست او بوده ضامن نیست (البته اگر تفریط و خیانت نکرده باشد).
دلیل اول از قرآن: سوره توبه آیه ۹۱: ما علی المحسنین من سبیل و الله غفور رحیم
هرچند آیه در رابطه با جنگ تبوک است که برخی از مسلمین وسیله برای جنگیدن نداشتند و برگشتند و به این خاطر اشک میریختند، ولی مورد، مخصص نیست. آیه دو تا عام دارد که مرحوم بجنوردی ره به آنها اشاره کرده است.
۱ المحسنین: جمع محلی به ال. ۲ من سبیل: نکره در سیاق نفی مفید عموم است. یعنی اصلا عقوبت و مذمتی بر او نیست.
دلیل دوم از سنت: روایات متعددی داریم. یکی از آنها روایت صحیحهای هست که در کتب اربعه هست.
وسایل الشیعه ج ۱۹ ص ۷۹ باب ۴ محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد عن الحلبی همه روات خوب هستند: صحیحه حلبی عن الصادق علیه السلام: … صاحب الودیعة و البضاعة (المال الذی اعدّ للتجارة) موتمنان
تهذیب ج ۷ ص ۱۷۹، استبصار ج ۳ ص ۱۲۶، اصول کافی
عقل: مضافا به اینکه حکم عقل هم هست، عقل چنین شخصی را عقاب نمیکند.
اجماع: این مساله مورد اتفاق علمای شیعه است.
صاحب جواهر ره مدعی است که دو اجماع در آن هست. الاجماع بقسمیه (منقول – محصّل)
متفرعات این قاعده زیاد است. مثلا اجاره و موارد دیگری هست که وارد مصداق این قاعده میشود. مستاجر امین است مگر اینکه تفریط کند.
مرحوم صدوق ره در المقنع میفرماید (البته المقنعة مال مرحوم مفید ره است): از مصادیق این قاعده این است، اگر کسی را دعوت کنیم و سرقت کند میهمان امین است. نمیتوان دست او را قطع کرد. البته ضامن است و باید مال مسروقه را برگرداند. ایضا جمّال و حمّال مشمول قاعده احسان هستند و امین هستند.