الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۹ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: شنبه ۶ مهر سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
یکی از مقدمات، داخلیه و خارجیه است. بحث داخلیه گذشت.
خارجیه دو قسم است: بالمعنی الاخص و بالمعنی الاعم
بالمعنی الاخص: قید و تقیّد هر دو از حقیقت ماموربه خارج هستند. اما در عین حال ماموربه با این محقق میشود مثل مکان نسبت به صلاة.
بالمعنی الاعم: قید خارج از ماهیت ماموربه است اما تقید ممکن است داخل باشد یا نباشد. داخل نباشد مثل مکان نسبت به صلاة. داخل باشد مثل طهارت ثوب، بدن، استقبال قبله.
در خارجیه، آیا واجب است چنین مقدمهای؟ ۳ قول هست.
چهار تعریف داریم (سبب، شرط، معدّ و عدم المانع) که فردا بحث خواهد شد.
مثلا القاء فیالنار یا احراق شخص. این دو عادتا جدای از هم نیستند. نوشیدن آب معمولا عطش را کاهش میدهد. (علت تامّه است). در مقدمه شرطیه لازم نیست واقع شود. مثلا طهارت نسبت به صلاة. مثلا وضو گرفت ولی در حین نماز فوت کرد.
البته این قول مخدوش است. قدرت بر سبب، قدرت بر مسبب هم هست لذا واجب نفسی به آن هم تعلق میگیرد.
این صورت، مستلزم اجتماع مثلین میشود. وجوب نفسی که دارد و غیری هم بشود.
جواب: تغایر اعتباری بین آنها کفایت میکند. مضاف بر اینکه بحث فلسفی نیست تا دقت عقلی بخواهد.
تقسیم مقدمه به عقلیه، شرعیه و عادیه (این را آخوند مطرح کرده است): ملاک این، حاکمیت است. زیرا عقل حاکم است.
عقل: مقدمه را عقل درک میکند و نیاز به شارع ندارد.
شرعیه: زیرا حاکم بر این مقدمیت، شارع است. طهارت از حدث و خبث. قرآن خواندن با وضو خوب است بخلاف نماز که واجب است.
عادیه: عادت مردم چنین حکم میکند. کسی بخواهد مکه برود عادة با ماشین و هواپیما (مقدمه) میرود هرچند پیاده هم ممکن است.
نکات آخوند ره در کفایه را ببینید.
تقسیم دیگر مقدمه: به ۴ قسم: وجود، وجوب، صحت و علمیت
**************
قواعد فقهیه: احکام شرعیه مستفاد از ادله شرعیه. در اینجا استنباط نمیکنیم ولی مورد استفاده قرار میگیرد.
برخی: این دو قاعده یکی هستند و نتیجه شان یکی است.
حق این است که این دو فرق دارند.
در ائتمان: امین معتمد است. یا صاحب مال، مال را میدهد یا امین مال را میگیرد. در ائتمان عملکردی در بین نیست. مثلا مال را در پستو گذاشته و در را قفل کرده است. اما در احسان، محسن برای دفع ضرر یا جلب منفعت کاری میکند. مثلا پول ایتام را وارد تجارت میکند اما اتفاقا ورشکست میشود. یا اسب زید که آزاد بود را بردم در خانه بستم برای دفع ضرر اتفاقا تلف شد. «ما علی المحسنین من سبیل» به کمک او میآید.
سوال: آیا نیاز به اجازه دارد؟ مثلا سیل در حال تخریب کردن است و وقت اجازه گرفتن نیست. در ائتمان هم همینطور است.
حکم عقل یک دلیل مستقل است و نیازی به دلیل شرعی نداریم. ولی بنای عقلا، در صورتی حجت است که شرع آن را ردع نکند بلکه آن را امضا کند. مثل ۱۰۰۰ لیتر شراب که عُقلا آن را محترم میدانند بخلاف شارع.
۱: شخصی غدهای درآورده و طبیب پول هم نمیخواهد و شخص اتفاقا بعد از عمل میمیرد.
۲: کَشتی را کسی قبول نمیکند هدایت کند اتفاقا نزدیک است مردم غرق شوند و لازم میشود بخشی از مال را داخل آب بریزند.
تسالم بین فقهاء است که امین ضامن نیست.