جلسه ۴ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی ۲۷ شهریور ۱۳۹۸

by مدیر مطالب سایت | بهمن 18, 1398 9:15 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۴ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: چهارشنبه ۲۷ شهریور سال ۱۳۹۸

ساعت: ۱۲ صبح

مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان

مبحث اصول:

سید یزدی ره در مساله ۵۳ مسائل تقلید چند مساله مطرح کرده است که مربوط می شود به اجزاء. بعد از ایشان حاشیه های متعددی به کلام ایشان تاییدا و ردّا زده شده است. بیان ایشان را مفصلا مطرح کردیم: در سه بخش این را تجزیه کردیم. در عبادات، در معاملات بالمعنی الاعم و در موضوعات خارجیه.

معاملات بالمعنی الاعم دیروز اجمالا نظر ایشان مطرح شد. ایشان مثلا اگر شخصی حیوانی را ذبح کرده تقلیدا از مرجع قبلی با سکین غیر حدیدی ایشان تفصیل داد که حوادث قبلی که ذبح کرده و خورده مشکلی ندارد ولی اگر امروز تعدادی ذبح کرده با قید سکین حدیدی و گوسفندان هنوز مانده است و مرجع تقلیدی که می گفت یجوز ذبح به غیر سکین حدیدی مرحوم شد و الان تقلید می کند از مرجع حاضر که می گوید لا یجوز. و فقط باید با سکین حدیدی باشد. والا میته است.

نظر سید یزدی ره: ایشان نمی تواند از این گوسنفدان موجود استفاده کند. زیرا مرجع جدیدش این را حرام می داند. پس ایشان قائل به تفصیل است. ایضا در عبادات. مثلا اگر مرجع قبلی غساله را طاهر می دانست و مقلد با آب غساله تطهیر می کرده و نماز خوانده. مرجع قبلی اگر از دنیا رفت و مرجع جدید بگوید غساله نجس است. اگر غساله نجس باشد عبا هم باید نجس باشد. سید یزدی ره: تاکنون اعمالش درست است ولی مِن بعد که از دومی تقلید می کند غساله نجس است و عبا هم نجس است. یعنی نسبت به ماسبق مجزی است ونسبت به اعمال بعدی مجزی نیست فتوای مرجع قبلی.

 

برخی بزرگان اشکال کرده اند به این تفصیل سید یزدی ره: این درست نیست. از جمله آیت الله سبحانی حفظه الله. علت ایشان: زیرا شارع فعل این شخص را که مقلد مرجع قبلی بود سببیت برایش قرار داد. یعنی ذبح با سکین غیر حدید سبک تذکیه می شود همچنین تطهیر با غساله هم طاهر است و هم مطهر. فعل این آقای زید راشارع چنین سببیتی برایش قرار داده است. همچنانکه قبلا هرچه ذبح کرده درست است الان هم گوسفندهایی که ذبح کرده است و با سکین غیر حدیدی ذبح کرده است اینها هم طاهر است. هرچند مرجع قبلی مرحوم شده است ولی در زمان تقلید ذبح کرده و کار تمام شده است. فعل این زید سببیت بر تذکیه داشت. چطور با سکین غیر حدیدی قابل خوردن و بیع و معامله بود الان هم همینطور است (نسبت به آن زمان)‌ و فرقی نمی کند. یعنی یک سببیت برای او امضاء شده است. ایضا غساله را مرجع قبلی طاهر می دانست. طاهر شده است و مدتی هم نماز خوانده است. بله نسبت به حوادث بعدی باید به فتوای مرجع جدید عمل کند. حدوثا و بقاء این حالت (طهارت حیوان ذبح شده و غساله)‌ فرقی ندارد.

البته نمی خواهیم بگوییم هر طاهری مطهِر است. اگر حدوثا با آن نماز خوانده الان هم اگر مرجع جدید نظرش چیز دیگری است بقاءً فتوای قبلی سر جایش هست. در حالیکه سید یزدی ره حدوثا و بقاء را فرق می گذاشت.

 

اشکال بر استاد سبحانی حفظه الله

به نظر من حق با سید یزدی ره است. تفصیل آیت الله سبحانی حفظه الله اشتباه است.

علت چیست؟

ما بحث فلسفی نمی کنیم اینجا. علیت و سببیت و انفکاک علت از معلول و مسبب. این مساله یک مساله تعبدی است.

در آن زمانی که مرجع قبلی او زنده بود اگر به مکلف می گفتیم که یمکن این حلال نباشد. او می گفت من مقلد هستم و للعوام این یقلدوه. تا زنده هست وظیفه دارم به فتوایش عمل کنم. حالا که مرحوم شده است بقاء بر میت اگر بخواهد داشته باشد که حسابش جدا است. فرض این است که زید، مقلد مرجع دوم شده است. مرجع دوم اینها را میته حساب می کند. کسی که فوت کرد فتوایش را هم با خودش می برد. لذا از فقیه مرده نمی شود تقلید کرد (تقلید ابتدایی). مساله فلسفی نیست که حدوثا و بقاء یکی باشد. همانطور که در استصحاب هم دقت عقلی ملاک نیست. در مسائل فرعی فقهی دقت فلسفی ملاک نیست. عرف به این شخص می گوید مرجع شما فعلا این را نجس می داند. مرجع قبلی رفته است. اینجا مساله تعبدی است. در مساله تعبدی مثل آن شیعه تنوری یا آن شیعه که به حضرت گفت اگر بفرمایید نصف سیب حلال است و نصف دیگرش حرام است من می پذیرم. در خیلی جاها این مساله را داریم که نمی توانیم مساله تعبدی را تجزیه تحلیل کنیم. مثلا کسی قم زندگی می کند و در تهران خانه دارد. نمازش در تهران چطور است؟ با مراجعه به ادله برایش روشن نمی شود که آنجا وطن دوم است. لذا به این نتیجه می رسد که جمع بخواند. در حالیکه دقت عقلی باشد معلوم است که می دانیم بر این شخص یک نماز واجب است. ولی تعبدا نمی تواند این کار را بکند.

لذا نزد ما، بیان سید یزدی ره بیان موجهی هست.

طاهر دانستن آن، معلول حجت قبلی است. بحث اینجا هم بحث تعبد است. عامل و اساس آن عمل، فتوای آن مرجع بود. در مسائل شرعی، عبد باید متعبد باشد و گوش به فرمان حجت. بحث اینجا بحث تکوینی نیست.

نمی گوییم حرف آیت الله سبحانی حفظه الله معقول نیست. بلکه مقبول نیست.

 

موضوعات خارجیه:

بحث دیگر در موضوعات خارجیه است. در موضوعات خارجیه مرجع تقلید قبلی خمر یا فقاع را طاهر می داند. اگر این به لباس مقلد اصابت کرده بود نیاز به تطهیر نداشت. البته بحث است که اینها نجس هستند یا نه. هرچند خوردن اینها حرام است. یا غساله را طاهر می دانست.

در اینجا هم سید یزدی ره می گوید مرجع دوم اگر نجس بداند مکلف باید به کلام مرجع دوم عمل کند. این را سایر علماء هم قبول دارند.

 

مساله ثانیه: اگر صبی دخل فی الصلاة و هو غیر بالغ فبلغ فی اثناء الصلاة. دختر در شرف ۹ سالگی یا پسر در شرف ۱۵ سالگی وسط نماز به حد بلوغ رسید. شاید اتفاق افتادن بعضی مسائل خیلی نادر است.

تکلیف چیست؟‌

سه احتمال هست:‌ صحیح که هست ولی آیا مجزی هم هست یا نه؟‌

قول اول: نماز را تمام بکند و همین مجزی هم هست. نماز بالغ متصف به وجوب است بخلاف نماز غیر بالغ. این نمازها مستحب است. نمازی که می خوانند باید نیت استحباب کنند. این نماز آمیزه ای از ندب و وجوب را چکار کند؟ این قول مختاری بسیاری از معاصرین است مثل آیت الله سبحانی حفظه الله.

قول دوم: برخی گفته اند: نه مجزی نیست. نمازش را قطع کند و یک ۴ رکعتی به نیت وجوب بخواند. این قول قائلی ندارد. تنها یک صورت قابل فرض است. این احتمال ضعیف است.

قول سوم از صاحب جواهر و پیروان ایشان:‌ نماز را کامل بکند و بعد از آن اعاده کند.

قول اول و سوم قوی است.

دلیل قول اول که نزد ما مخدوش است.

دلیل آنها: ما تعدد امر که نداریم. اگر یک امر/طلب شدید باشد می شود وجوب و اگر خفیف باشد می شود ندب. بعد از بلوغ این امر شدت پیدا می کند. همین نماز برای آن یک امر کافی است.

شدت طلب در وجوب و ضعف آن در ندب از اوصاف خارجیه است والا یک امر در خارج بیشتر نیست.

صاحب جواهر ره در ج ۷ ص ۲۳۹ می فرماید: این قول دوم درست است. نماز را کامل کند و اعاده کند. کامل کند زیرا شکستن نماز حرام است. حتی نماز مستحب. مخصوصا که این شخص به بلوغ رسیده و شائبه وجوب در این نماز هست. زیرا امر متعدد است. دو امر داریم در اینجا.

به نظر من حق با ایشان است. درست نیست بگوییم یک امر بیشتر نداریم. خود امر متعدد است.

از آیت الله سبحانی حفظه الله می پرسیم وقتی طلوع فجر می شود چند وجوب هست. یک نماز دو رکعتی قبل از فجر داریم که یک امر دارد و آنجا چون مندوب است می توان ترک کرد. و یک امر وجوبی دارد که نماز واقع با فجر است. ماهیة امر وجوبی و ندبی فرق می کنند. یک امر نیست که یکی قوی باشد و یکی ضعیف. بله امر ندبی ضعف طلب دارد ولذا می توان آن را ترک کرد و امر وجوبی طلب شدید دارد ولی آیا این می رساند که اینها یک امر هستند؟! دو امر هستند با دو خاصیت جدای از هم.

مثل انسان نیست که متصف به عدالت باشد و با یک گناه، همان آدم بشود فاسق.

احکام خمسه متضاد هستند، چطور می توان گفت یک امر هست که متعلق آن هم وجوب باشد و هم ندب؟!

آن زمان فاقد شرط بود و تعلق امر وجوبی به او ممکن نیست. ولی الان وجوب به او تعلق می گیرد.

می گوید قبلا دلیل داریم شخصی که نزدیک به زمان بلوغ است نمازهایش را بخواند و صحیح هم هست.

بحث اعتکاف هم جدا است. دلیل خاص خود را دارد. دو روز اعتکاف مستحب است و روز سوم واجب می شود. اعتکاف ربطی به بحث ما ندارد.

مبحث فقه: (مطرح نشد)

Endnotes:
  1. http://dl.davatejahani.ir/ostadfatemi/domains/ostadfatemi.com/public_html/wp-content/uploads/2020/02/980627.mp3: http://dl.davatejahani.ir/ostadfatemi/domains/ostadfatemi.com/public_html/wp-content/uploads/2020/02/980627.mp3

Source URL: http://ostadfatemi.com/1398/11/18/%d8%ac%d9%84%d8%b3%d9%87-%db%b4-%d8%af%d8%b1%d8%b3-%d8%ae%d8%a7%d8%b1%d8%ac-%d9%81%d9%82%d9%87-%d9%88-%d8%a7%d8%b5%d9%88%d9%84-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af-%d9%81%d8%a7-2/