الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۸۳ درس خارج فقه و اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: دوشنبه ۲۱ بهمن سال ۱۳۹۸
ساعت: ۱۱ صبح
مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان
مقدمات ترتّب را بیان کردیم. حالا ببینیم آیا ترتب ممکن هست و واقع شده است؟
تقریرات مختلفی برای بیان امکان ترتّب وجود دارد. آخوند ره، نائینی ره ، امام ره ، محقق حائری یزدی ره و بروجردی ره.
تقریر کفایة ج ۱، ص ۲۱۳: [با این بیان میتوان گفت عقلا ممکن است و عرفا هم نظایری دارد. بعد اشکال میکند و در نهایت آن را ممتنع میداند]: عقلا مانعی نیست تعلق امر به ضدین، منتها به نحو اهم و مهم به صورتی که امر به اهم مطلق باشد و امر به مهم مشروط به این باشد که اگر عبد قصد عصیان اهم را کرده است. میگوید «هو واقع کثیرا عرفا». بعد این را نقد میکند.
زیرا اگر دو امر هر دو مطلق باشند و مولا طلب ضدین بکند ممتنع است. حالا برای حل این مشکل در ترتب گفتهاند، امرین عرضیین مطلقین ممتنع است اما اگر طولیین باشند (یکی مطلق [اهم] و یکی مشروط [مهم] مثل ما نحن فیه) عملا امتناع مندفع میشود. اما آخوند ره میگوید در طولیین هم ملاک امتناع امرین مطلقین جاری است و آن طلب ضدین است. زیرا عبد قدرت نداشت بر انجام ضدین در عرضیین. اگر نیت ترک اهم کند مهم زنده میشود؟!
آخوند ره میفرماید، اینجا هم ملاک که در مطلقین بود اینجا هم هست زیرا، از این جهت که در مرتبه طلب اهم، طلب مهم نیست اما برعکسش چطور؟! در مرتبه طلب مهم طلب اهم هست. زیرا نیت کرد مهم را انجام بدهد. هنوز معصیت نشده است. در همین لحظه طلب اهم سر جای خودش هست زیرا یا باید امتثال کند تا ساقط شود یا عصیان کند تا ساقط شود. در حالیکه هنوز هیچکدام اینها رخ نداده است > هنوز امر اهم و امر مهم هست > طلب ضدین است که محال است.
اینجا سه مطلب هست: ۱- اجتماع امرین فعلیین (با عصیان امر اهم، شرط امر مهم درست شده است) ۲- امر به اهم در رتبه امر به مهم وجود دارد. هر چند عزم کرده اهم را نیاورد. امر اهم ساقط نشده است. ۳- اجتماع این دو مستلزم طلب ضدین است. هرچند یکی مطلق است و یکی مشروط.
استاد حفظه الله: اما یک مساله دیگر هم هست مساله ۴- آیا این دو طلب، جمع ضدین است؟ اگر طلب ضدین باشد محال است اما آخوند ره اینجا اشتباه کرده است. اینجا او گفته فرقی نمیکند و طلب جمع ضدین محال است و طلب ضدین هم محال است. در حالی که طلب ضدین محال نیست بلکه طلب جمع ضدین محال است.
مولا یکبار طلب کند در ساعت ۱۱ حرکت را و ساعت ۱۲ سکون را هم بخواهد. اگر همزمان بود طلب ضدین میشد (حرکت و سکون). طلب ضدین اشکال ندارد (حرکت ساعت ۱۱ و سکون ساعت ۱۲). اما اگر در یک زمان هر دو را بخواهد طلب جمع ضدین است > لذا آخوند ره میگوید وقتی ترک عزم اهم کرد شرط طلب مهم درست میشود در حالیکه طلب اهم هم هست و طلب ضدین است. اما حق این است که: مولا میگوید اگر نیت ترک اهم کردی طلب میکنم مهم را. این دو در عرض هم نیست، در طول هم هست.
بعد آخوند ره میگوید ترتب را ممکن نمیدانیم زیرا محال است. بعد چند اعتراض به خود میکند ایشان: منتهی الدرایة مروج جزایری ره را ببینید. مرحوم پایانی ره میفرمود: تنها کسی که کفایه را خوب فمیده است ایشان است.
اعتراض اول آخوند ره: طلب ضدین را مولا نباید بکند اما اینجا باعثش سوء اختبار عبد است.
حالا اگر کسی این اعتراض را کرد و گفت در اصل مولا طلب ضدین را تجویز نمیکند، پس باید ترتب را بپذیریم.
جواب آخوند ره: نمیشود پذیرفت. امتناع، امتناع است منشاء آن هر چه باشد مولا تکلیف به محال نمیکند.
اما آیا این اعتراض به آخوند ره صحیح است؟ حرف آخوند هم حق است و هم باطل. زیرا اولا نمیتوان گفت «چون سوء اختیار عبد بوده، مولا طلب محال نمیکند»، اینجا حق با آخوند است. اما اشتباه ایشان این است که اینجا امتناع در کار نیست. طلب ضدین محال نیست طلب جمع ضدین اشکال دارد. اینجا موضوعا امتناع ندارد.
(۴۲:۱۰)