سید احمد فاطمی

جلسه ۸۶ درس خارج اصول و فقه استاد فاطمی ۲۷ بهمن ۱۳۹۸

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۸۶ درس خارج اصول و فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: یکشنبه ۲۷ بهمن سال ۱۳۹۸

ساعت: ۱۱ صبح

مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان

خارج اصول

عنوان بحث: بررسی نظر محقق حائری (ره) و محقق اصفهانی (ره) در مساله ترتب

نظر مرحوم محقّق حائری ره در ردّ ترتّب

از جمله افرادی که ترتّب را محال دانسته مرحوم محقّق حائری ره است. ایشان می‌گوید دو مقدمه داریم که یکی مربوط به عبد و یکی مربوط به مولا است.

مقدمه اول: آنچه مربوط به عبد است این است که «لا یمکن للعبد ایجاد الضدین في زمان واحد» (ازاله نجاست از مسجد و نماز).

مقدمه دوم مربوط به مولا است: ‌لا یمکن للمولی ان یطلب ضدین را از عبد در یک زمان به صورت مطلق.

تنها یک راه سوم باقی می‌ماند. امران که متعلق هستند به شیئین که عبد می‌خواهد اینها را بعنوان متعلق امر ایجاد کند، یا هر دو مطلق باشند (که گفتیم نمی‌شود) یا اینکه یکی مطلق و یکی مشروط باشد. اولی لا یلزم به احد حتی کسی که تکلیف به ما لا یطاق را جایز دانسته (مثل اشاعره). این امر اصلا از مالک حکیم صادر نمی‌شود. حتی اگر تجویز هم بکند کار معقولی نیست. تنها راه این است که یکی مطلق و یکی مشروط باشد. این چند جور قابل تصور است.

مثلا ازاله اهم مطلق است و نماز مشروط است. ۱- گاهی در خارج اگر اهم عصیان شود حداقل مهم را باید بیاورد > این هم ترتب نیست زیرا امرین نیست که مترتب شوند. ۲- اما گاهی امر ترتب را بخواهیم اینطور درست کنیم که مولا به نحو شرط متاخر یا با توجه به علمی که دارد که این عبد عصیان می‌کند اهم را، امر به اهم می‌کند وچون می‌داند که آن را عصیان می‌کند به مهم هم امر می‌کند> ترتب را اگر درست بدانیم جاری است.

نظر مرحوم حائری ره این است که اگر عصیان محقق شد (این واجب مشروط اگر شرطش حاصل شد) > تبدیل به واجب مطلق می‌شود. این برمی‌گردد به مساله اول (تعلق دو امر مطلق که گفت محال است).

اشکال بعضی به مرحوم حائری ره

به بیان ایشان اشکال شده است. اولا اینکه واجب مشروط منقلب شود به مطلق به چه دلیل است؟ ثانیا دو واجب مطلق را در عرض هم درست می‌کنید اما اینها در عرض هم نیستند. نمی‌تواند تا مرتبه امر اهم بالا بیاید. حتی اگر قصد جدی بکند نماز بخواند ولی همین نماز می‌گوید مولا ازاله را طلب کرده بود. اگر نماز بخواند که هیچ (ثواب هم را می‌برد) اما تا نخوانده این دو امر طولی هستند و این همان ترتب است.

نظر محقق اصفهانی ره در تصحیح ترتّب

بحث دیگر از محقق اصفهانی ره در نهایة‌ الدرایة ج ۱ ص ۲۳۳

ایشان برای تصحیح ترتّب فرموده عن بعض الاصولیین (نفرموده کیست ولی شاید منظور ایشان صاحب ریاض ره یا سید مجاهد ره باشد) ترتب رااینچنین تصویر کرده‌اند: هر امری اقتضا می‌کند طاعت خودش را. هر امری هم مرحله اقتضاء دارد و هم مرحله طاعت دارد. نماز معراج مؤمن است. این مرتبه سببیت و علیت است و مرحله بعد، اطاعت.

هر امری اقتضا می‌کند اطاعت خود را (اطاعت، اثر اقتضاء است) و هر علتی بعد از تاثیر گذاری، نوبت و مرحله اثرش می‌رسد. ذاتا این مرحله اقتضاء، مقدم است بر مرحله طاعت. یلزم هذا که:‌ عصیان عبد هم (که نقیض طاعت است) اثر آن اقتضاء باشد. اگر اطاعت کند امر ساقط می‌شود. و اگر عصیان کند، ساقط می‌شود ولی عقاب هم دارد. هر عبدی این را در شعاع خود دارد. امر اهم و امر مهم هر دو اینها این اقتضاء را دارند. ولی امر مهم وقتی فعلی می‌شود که مرحله اقتضاء و طاعت اهم منقضی شده باشد، لذا اصلا استکاکی بین دو امر نیست. زیرا هر امر بر اساس مرحله اقتضاء طاعت خود را می‌طلبد. حالا اگر در امر اهم عصیان کرد نوبت می‌رسد به مهم. ومهم هم مرحله اقتضاء دارد و لذا طاعت و عصیان دارد. با عصیان اهم شرط فعلیت مهم فراهم می‌شود. و این همان ترتب است که نه اجتماع ضدین است نه نقیضین. اینجا مطارده‌ای نیست. حد و مرز هر کدام جدا است.

محقق اصفهانی ره این را رد نمی‌کند.

اما برخی به این اشکال کرده‌اند. مثلا‌ آیت الله سبحانی حفظه الله: این به صورت کلی قابل قبول نیست. هر امری اقتضاء و طاعت دارد اما عصیان اینجا مقابل طاعت است > عصیان اثر مرحله اقتضاء ‌نیست.

استاد حفظه الله: چرا این را قبول نمی‌کنید؟! عصیان و اطاعت با هم فرقی ندارند. با هر دو اینها امر اهم ساقط می‌شود. چطور عصیان را مقابل طاعت گرفته‌اید؟! من شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر. عبد مختار است. این بیان از بعض معاصرین بیان خوبی است در تصحیح ترتّب.

۴۰:۴۸

خارج فقه

فرع ۱۱ از متفرعات قاعده ید (شهادت و حلف به نفع ذوالید) – تعارض قاعده ید با سایر امارات و اصول عملیه