سید احمد فاطمی

جلسه ۸۹ درس اخلاق و خارج اصول استاد فاطمی ۳۰ بهمن ۱۳۹۸

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۸۹ درس اخلاق و خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: چهارشنبه ۳۰ بهمن سال ۱۳۹۸

ساعت: ۱۱ صبح

مکان: موسسه امام صادق علیه السلام پردیسان

بحث اخلاقی

عنوان بحث: ادامه حدیث امام حسین علیه السلام و سوال ایشان از امام علی علیه السلام در رابطه با سیره و مجالست پیامبر صلی الله علیه و آله

قسمتی از حدیث هفته قبل بیان شد.

الإمام الحسين عليه السلام : سَأَلتُ أبي عليه السلام عَن … مَجلِسِهِ [أي رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ] فَقالَ :

مَن جالَسَهُ أو قاوَمَهُ في حاجَةٍ صابَرَهُ حَتّى يَكونَ هُوَ المُنصَرِفَ ، ومَن سَأَلَهُ حاجَةً لَم يَرُدَّهُ إلاّ بِها أو بِمَيسورٍ مِنَ القَولِ ، قَد وَسِعَ النّاسَ مِنهُ بَسطُهُ وخُلُقُهُ ، فَصارَ لَهُم أبًا وصاروا عِندَهُ فِي الحَقِّ سَواءً ، مَجلِسُهُ مَجلِسُ حِلمٍ وحَياءٍ وصَبرٍ وأمانَةٍ ، لا تُرفَعُ فيهِ الأَصواتُ ، ولا تُؤبَنُ فيهِ الحُرَم حديث ، ولا تُنثى فَلَتاتُهُ حديث ، مُتعادِلينَ يَتَفاضَلونَ فيهِ بِالتَّقوى ، مُتَواضِعينَ ، يُوَقِّرونَ فيهِ الكَبيرَ ، ويَرحَمونَ فيهِ الصَّغيرَ ، ويُؤثِرونَ ذَا الحاجَةِ ، ويَحفَظونَ الغَريبَ .
قُلتُ : كَيفَ كانَ سيرَتُهُ في جُلَسائِهِ ؟ فَقالَ : كانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله دائِمَ البِشرِ ، سَهلَ الخُلُقِ ، لَيِّنَ الجانِبِ ، لَيسَ بِفَظٍّ ولا غَليظٍ ، ولا سَخّابٍ ولا فَحّاشٍ ولا عَيّابٍ ولا مَزّاحٍ ، يَتَغافَلُ عَمّا لا يَشتَهي ، ولا يُؤيِسُ مِنهُ ولا يُحَبِّبُ فيهِ ، قد تَرَكَ نَفسَهُ مِن ثَلاثٍ : المِراءِ ، والإِكثارِ ، وما لا يَعنيهِ، وتَرَكَ النّاسَ مِن ثَلاثٍ : كانَ لا يَذُمُّ أحَدًا ولا يُعَيِّرُهُ ، ولا يَطلُبُ عَورَتَهُ ، ولا يَتَكَلَّمُ إلاّ فيما رَجا ثَوابَهُ

**************

: ۴۰:۲۸

خارج اصول

عنوان بحث: مقدمه سوم از مقدمات خمسه مرحوم نائینی (ره) برای تصحیح مساله ترتب

۳- (مقدمه سوم محقق نائینی):

إن الامر بالمهم فی طول الامر بالأهم. سبب وجود خطاب دو نحو است: سبب خطاب از طرف مولا در یک صورت است؛ یا سبب خطاب فی جمیع صور است. اولی را تقیید و دومی را اطلاق گوییم. اطلاق بر سه قسم تقسیم می‌شود:

۱- اطلاق و تقیید لحاظی؛ ۲- نتیجه الاطلاق و التقیید؛ ۳- ذاتی.

لحاظی آن است که اطلاق و تقیید قبل از تعلق حکم به متعلق عارض شود. مثلا مولا قبل از امر به اقم الصلاه بگوید: استقبال القبله حین الصلاۀ واجب. تقیید در این‌جا اطلاق است.

نتیجه الاطلاق و التقیید در جایی است که حکم بر روی متعلق رفته؛ اما دلیل دیگری آمده و حکم را نسبت یه چیزی مقید کرده است یا نکرده است. مانند امر مولا به اقم الصلاۀ و امر دیگری بیاید و بگوید اقم صلا‌ۀ‌ الصبح جهراً إن کنت عالما بهذا الحکم کسی که عالم به این حکم است باید نماز صبح را جهرا بخواند. بنابراین اگر کسی جهلا نماز صبح را آهسته خواند نمازش صحیح است.

اطلاق و تقیید ذاتی آن است که بعضی حکمها ذاتا مطلق و برخی ذاتا مقید هستند. مثلا مولا فرموده ازل النجاسه. در جای دیگری هم امر کرده اقم الصلاه. این دو همزمان قابل انجام نیست. ازل النجاسه اطلاق ذاتی دارد و اقم الصلاه اطلاق ذاتی ندارد و مشروط و مقید است به عصیان اهم. کأن مولا می‌گوید اقم الصلاۀ‌ ان کنت عاصیا للإزاله.

یا مثلا الانسان موجود. این قضیه ممکنه است و مراد از موجود، ذات انسان است معرّای از وجود وعدم. به عبارت دبگر هویت انسان موجود است بالأمکان. بنابراین اگر مراد ما انسان موجود باشد (الانسان موجود موجود) قضیه ضروریه خواهد بود نه ممکنه.

در ما نحن فیه صرف نظر از طاعت و عصیان ازل النجاسه متصف به وجوب شده است و اطلاقش ذاتی است. اما اقم الصلاۀ ذاتا مشروط به عصیان اهم است. معنای اطلاق در اهم محفوظ است و هم‌چنین تقیید در مهم.

امر به اهم دو مرتبه مقدم بر امر به مهم است؛ زیرا ۱-باید امر به اهم شود تا علت امتثال یا عصیان محقق شود. در این‌صورت یا عبد اطاعت می‌کند یا عصیان می‌کند. ۲-هر دو (طاعت و عصیان) بعد از امر به اهم است و پس از تحقق یکی از آن‌ها تازه موضوع امر مهم محقق می‌شود.

پس دو مرتبه مقدم است. بنابراین در عرض هم نیستند که طلب جمع ضدین باشد؛ بلکه طلب ضدین است.