الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۱۰۵ درس اخلاق استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: چهارشنبه ۶ فروردین سال ۱۳۹۹
[کلاس غیرحضوری]
در این آیات، ده توصیه الهی در به کمال رسیدن انسان وجود دارد. تفسیر المیزان، فیض کاشانی در تفسیر صافی و همچنین محمد جواد مغنیه در الکاشف ذیل این آیات مطالب مفیدی ارائه کردهاند، هر چند محور کلام ما تفسیر المیزان است. در روایات آمده است که ۷۰ هزار فرشته این آیات را حمل کرده و به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رساندند.
آیه ۱۵۱: «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ بگو بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم چيزى را با او شريك قرار مدهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد ما شما و آنان را روزى مى رسانيم و به كارهاى زشت چه علنى آن و چه پوشيده[اش] نزديك مشويد و نفسى را كه خدا حرام گردانيده جز بحق مكشيد اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش كرده است باشد كه بينديشد». (۱۵۱)
«تعالوا» از علو یا علو گرفته شده است و فعل امر است. از نظر علامه طباطبایی ره «تعالوا» زمانی گفته میشود که امر و دستور از مقامی والا بوده و مخاطبینی که در مقام پایین و پستی هستند را توصیه میکند که خود را بالا آورده و به برتری برسانند. سپس آنچه را سبب کمال آنها میشود بیان نموده از جمله بیان محرمات و توصیه به ترک آنها.
آیه ۱۵۲: وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛ و به مال يتيم جز به نحوى [هر چه نيكوتر] نزديك مشويد تا به حد رشد خود برسد و پيمانه و ترازو را به عدالت تمام بپيماييد هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى كنيم و چون [به داورى يا شهادت] سخن گوييد دادگرى كنيد هر چند [در باره] خويشاوند [شما] باشد و به پيمان خدا وفا كنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه پند گيريد (۱۵۲)
آیه ۱۵۳: وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد و از راه ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى سازد پيروى مكنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه به تقوا گراييد (۱۵۳)
هیچ قسمی از شرک را پیشه نسازید چه شرک جلی و چه خفی. (أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا)
این آیات با توحید شروع شده و با توحید ختم میشود.
(بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا) وقتی خداوند امر به احسان به پدر و مادر میکند به طریق اولی این خطاب وجوب ترک اسائه ادب و بد اخلاقی را میرساند. آوردن این امر پس از توحید نشان میدهد که هیچ گناهی بدتر از عاق والدین بودن و هیچ عملی برتر از احسان به والدین نیست.
در تفسیر المنار آمده است: کلمه احسن گاهی با «إلی» متعدی میشود و منظور احسان بالواسطه است و اگر با «باء» متعدی شود احسان بدون واسطه را شامل میشود. در این آیه با باء متعدی شده و احسان بدون واسطه را توصیه میکند.[۱]
(وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ) در دوران جاهلیت فقط دختران را زنده به گور نمیکردند؛ بلکه پسران را هم از ترس فقر و تهیدستی زنده به گور میکردند.
(وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ) فواحش جمع فاحشه است و هر عمل زشت و قبیحی را فاحشه گویند. برخی آن را به معنای زنا میدانند. بر این اساس (ما ظهر منها و ما بطن) چه زنای آشکارا و چه پنهانی را شامل میشود و چه بسا شامل هر نوع ارتباط نامشروعی با جنس مخالف شود هر چند منجر به زنا نشود؛ زیرا در این عبارت از نزدیک شدن به این عمل نهی میکند.
(وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ) اگر امروزه جهان بشریت تسلیم همین چند امر شود، امنیت و آرامش در جهان حاکم میشود. این دستورات فطری است که هر انسانی با وجدان خود آن را میپذیرد و نیازمند دلیل نیست. از اینرو در پایان این آیه میفرماید: «ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ».
روایتی را بحار الانوار نقل میکند به این مضمون: در زمان نزول این آیات دو نفر از اهل مدینه از طایفه خزرج به نامهای اسعد بن زراره و ذکوان ابن عبد قیس به مکه آمدند تا از بت پرستان مکه استمداد کنند برای مبارزه با قبیله اوس شدند. وارد منزل عتبه ابن ربیعه شدند و داستان را گفتند. عتبه پاسخ داد: «ما خودمان گرفتاری داریم و شخصی به نام محمد بن عبدالله ادعای پیغمبری نموده و بتهای ما را انکار میکند و جوانان ما را به سمت خود خوانده و اکنون در شعب ابیطالب هستند و چون ماه رجب است آنها مجازند که از محاصره خارج شوند. اکنون او در حجر اسماعیل نشسته است. مراقب باشید تماسی با او نگیرید»، و به آنها پنبههایی داده که داخل گوششان کرده تا صدای پیامبر به گوش آنها نرسد. آنان به نزد کعبه رفته و طواف کردند. در نهایت پنبه را از گوش خارج کرده و به نزد رسول خدا آمدند که شما چه میگویید. حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم همین سه آیه را برای آنها قرائت کرد. وجدان خفته آنان بیدار شد و همان جا به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردند و آمادگی خود را برای پذیرش دعوت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه اعلام کردند.
(وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ). باید دقت شود که نسبت به برخی از این توصیهها خداوند میفرماید: «لا تقربوا» و این نشان میدهد که وسوسه برخی گناهان آنقدر قوی است که نباید حتی به آنها نزدیک شد. وسوسه تجاوز به مال یتیم نیز قوی است از اینرو خداوند «لاتقربوا» به کار میبرد. میتوان این آیه را تعمیم داد به سایر اموالی که دیگران هم در آن حق دارند مانند مال بیت المال و تصرف در آنها فقط در جایی صحیح است که محرز شود که به صلاح صاحبان آن است.
مرحوم مغنیه مینویسد: «حتی اگر این مال، مال فرزند باشد که در اختیار پدر است. باید محرز شود که آن تصرف به نفع اوست تا چه رسد به غریبه و یتیم».
(وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ) چون ممکن است علیرغم توجه به قسط، کیل و میزان اندکی کم یا زیاد شود در ادامه میفرماید: « لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا».
(وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى). شهادت و قضاوت و سخن گفتن باید براساس عدالت باشد، ولو آنکه طرف مقابل از نزدیکان و خانواده خودمان باشد. در محیط خانواده حرفی خلاف حق نزنیم.
(وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا) عهود الهی شامل اعتقادات، اخلاق و رفتار ما (واجبات و محرمات)، میشود. آیه قبل با لعلکم تعقلون به پایان یافت ولی این آیه به لعلکم تذکرون (ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ) که بیانگر آن است که ابتدا باید دستورات الهی را درست تعقل کرده و صحیح درک کنیم و سپس آنها را بپذیریم و همیشه یادمان باشد و از آنها غفلت نکنیم.
و از راههای منحرف کننده پرهیز کنیم که موجب تفرقه و اختلاف میشود. (وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ)
پایان آیات قبل با تعقل و تذکر بود و از آنجا که پس از این دو مرحله، مرحله اجرا قرار دارد در انتهای این آیه توصیه به تقوا یعنی اجرای آنها میکند: «ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».
[۱] تفسیر المنار، ج۸ ص۱۸۵