سید احمد فاطمی

جلسه ۱۰۹ درس خارج اصول وفقه استاد فاطمی ۱۶ فروردین ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۱۰۹ درس خارج اصول و فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: شنبه ۱۶ فروردین سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

خارج اصول:

واجب تخییری در اقل واکثر و اشکال به استدلال مرحوم آخوند ره

واجب تخییری در اقل و اکثر

آیا می‌توان واجب تخییری که فرد مخیر باشد بین اقل و اکثر تصور کرد؟ مثلا در تسبیحات اربعه فرد مخیر باشد، میان یک بار تسبیحات، یا سه بار.

مشکلی که در این‌جا وجود دارد، آن است که با انجام یک‌بار تسبیحات امر ساقط می‌شود و امری برای سه بار تسبیحات نمی‌ماند و امر به اکثر لغو خواهد بود.

 

آخوند ره:

اقل و اکثر به دو گونه تصور می‌شود:

۱- غرض مولا تعلق بگیرد به ذات اقل (بدون لحاظ تحقق آن در ضمن اکثر): تخییر بین اقل و اکثر در این‌جا ممکن نیست. زیرا غرض با یک‌بار انجام دادن محقق می‌شود و اگر امر به اکثر تعلق بگیرد، چون مولا حکیم است و امر لغو انجام نمی‌دهد، اکثر را حمل به استحباب می‌کنیم.

۲- غرض مولا به یکی از این دو تعلق بگیرد: خصوص اقل به‌طور مستقل (به شرط عدم ضمیمه اکثر)؛ یا اکثری که در ضمن آن اقل نیز است (اکثر بشرط شیء، در این‌جا اقل وجوب استقلالی ندارد و آن‌چه متعلق وجوب است اکثر است که در ضمن آن اقل نیز محقق می‌شود). در این‌جا یا باید اقل را انجام دهد، یا اکثر را که در ضمن آن اقل است و در این صورت می‌توان واجب تخییری را تصور کرد. در موالی عرفی نیز می‌توان چنین امری را مشاهده کرد. مثلا مولا بگوید یا خط یک متری ترسیم کن یا خط سه متری.

 

استاد حفظه‌الله:

کلام آخوند ره دارای اشکال است. اگر اقل را بشرط لا تصور کردیم که یک عِدل واجب است، و اکثر را هم به شرط شی، واجب کردیم، که عدل دیگر واجب است، در این‌صورت این دو متباین خواهند بود. زیرا بشرط لا و بشرط شیء با دقت علمی با هم متباین هستند. بنابراین در این‌جا بهتر است بگوییم اقل واجب است و اکثر مستحب است.

**************

۲۲:۴۶

خارج فقه:

قاعده فراغ و تجاوز در مقام اثبات:

روایات

روایات مستفیض و در حد تواتر در این‌زمینه زیاد است:

تهذيب الأحكام، ج‏۲، ص۱۵۱: (باب تفصيل ما تقدم ذكره في الصلاة…)، ح۵۲: وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَشُكُّ وَ أَنَا سَاجِدٌ فَلَا أَدْرِي رَكَعْتُ أَمْ لَا فَقَالَ قَدْ رَكَعْتَ امْضِه‏.

 

تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۲، باب احکام السهو، ح۴۷: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام رَجُلٌ شَكَّ فِي الْأَذَانِ وَ قَدْ دَخَلَ فِي الْإِقَامَةِ قَالَ يَمْضِي قُلْتُ رَجُلٌ شَكَّ فِي الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ قَدْ كَبَّرَ قَالَ يَمْضِي قُلْتُ رَجُلٌ شَكَّ فِي التَّكْبِيرِ وَ قَدْ قَرَأَ قَالَ يَمْضِي قُلْتُ شَكَّ فِي الْقِرَاءَةِ وَ قَدْ رَكَعَ قَالَ يَمْضِي قُلْتُ شَكَّ فِي الرُّكُوعِ وَ قَدْ سَجَدَ قَالَ يَمْضِي عَلَى صَلَاتِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا خَرَجْتَ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ دَخَلْتَ فِي غَيْرِهِ فَشَكُّكَ لَيْسَ بِشَيْ‏ء.

این روایت شامل قاعده تجاوز و فراع نیز می‌شود.

 

تهذيب الأحكام،ج‏۲، ص۱۵۳ (باب تفصيل ما تقدم ذكره في الصلاة…)،ح۶۰: «سَعْدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِي رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يَسْجُدَ سَجْدَةَ الثَّانِيَةِ حَتَّى قَامَ فَذَكَرَ وَ هُوَ قَائِمٌ أَنَّهُ لَمْ يَسْجُدْ قَالَ فَلْيَسْجُدْ مَا لَمْ يَرْكَعْ فَإِذَا رَفَعَ فَذَكَرَ بَعْدَ رُكُوعِهِ أَنَّهُ لَمْ يَسْجُدْ فَلْيَمْضِ عَلَى صَلَاتِهِ حَتَّى يُسَلِّمَ ثُمَّ يَسْجُدُهَا فَإِنَّهَا قَضَاءٌ وَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام إِنْ شَكَّ فِي الرُّكُوعِ بَعْدَ مَا سَجَدَ فَلْيَمْضِ وَ إِنْ شَكَّ فِي السُّجُودِ بَعْدَ مَا قَامَ فَلْيَمْضِ كُلُّ شَيْ‏ءٍ شَكَّ فِيهِ مِمَّا قَدْ جَاوَزَهُ وَ دَخَلَ فِي غَيْرِهِ فَلْيَمْضِ عَلَيْه‏.»

 

تهذيب الأحكام،ج‏۲، ص۳۴۴، (باب أحكام السهو…) ح۱۴: «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ كُلُّ مَا شَكَكْتَ فِيهِ مِمَّا قَدْ مَضَى فَامْضِهِ كَمَا هُو».

 

تهذيب الأحكام، ج‏۱، ص۱۰۱: (باب صفة الوضوء و الفرض منه…)، ح۱۱۱: «وَ أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ أَيَّدَهُ اللَّهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ إِذَا شَكَكْتَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْوُضُوءِ وَ قَدْ دَخَلْتَ فِي غَيْرِهِ فَلَيْسَ شَكُّكَ بِشَيْ‏ءٍ إِنَّمَا الشَّكُّ إِذَا كُنْتَ فِي شَيْ‏ءٍ لَمْ تَجُزْه‏».

بر طبق این روایت شک فقط در شیئی قابل اعتنا است که از آن تجاوز و عبور نکرده باشیم.

 

تهذيب الأحكام، ج‏۱، ص۱۰۱: (باب صفة الوضوء و الفرض منه)، ح ۱۱۴: «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ يَشُكُّ بَعْدَ مَا يَتَوَضَّأُ قَالَ هُوَ حِينَ يَتَوَضَّأُ أَذْكَرُ مِنْهُ حِينَ يَشُك»‏.

پس از وضو شک می‌کند که وضو درست بوده یا خیر؟ مفاد سخن امام علیه‌السلام آن است که نباید به شک خود اعتنا کند.

این روایات بیان‌گر کبرایی کلی است که قابلیت دارد هم قاعده تجاوز و هم فراغ را شامل شود. مثلا در روایت اول: امام علیه‌السلام می‌فرماید: «…يَا زُرَارَةُ إِذَا خَرَجْتَ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ دَخَلْتَ فِي غَيْرِهِ فَشَكُّكَ لَيْسَ بِشَيْ‏ء». این کلام ظهور دارد هم در خروج از جزء و ورود در جزء دیگر و هم خروج از کل و دخول در فعلی دیگر.

از کلمه شیء در این روایات می‌توان معنایی عام را که دارای دو مصداق یعنی تجاوز از جزء شی و تجاوز از نفس شی است، برداشت کرد.

**************