سید احمد فاطمی

جلسه ۱۲۳ درس اخلاق و خارج فقه استاد فاطمی ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۱۲۳ درس اخلاق و خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: چهار‌شنبه ۳ اردیبهشت سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

اخلاق قرآنی:

حق و عدل، میزان عقاید، اخلاق و رفتار انسان هاست

سوره اعراف آیات ۸ الی ۱۰:

وَ الْوَزْنُ يَوْمَئذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(۸)

وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كاَنُواْ بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ(۹)

وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ جَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَيِشَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ(۱۰) «وزن كردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حقّ است! كسانى كه ميزانهاى (عمل) آنها سنگين است، همان رستگارانند! (۸) و كسانى كه ميزانهاى (عمل) آنها سبك است، افرادى هستند كه سرمايه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمى كه نسبت به آيات ما مى‏كردند، از دست داده‏اند. (۹)

ما تسلّط و مالكيّت و حكومت بر زمين را براى شما قرار داديم و انواع وسايل زندگى را براى شما فراهم ساختيم اما كمتر شكرگزارى مى‏كنيد.»

 

بر طبق این آیات‌، ملاک سنجش اعمال حق است. مراد از حق مطابقت اعمال انسان با اوامر و نواهی الهی است.

حقیقت انسان توجه به مبدأ و معاد است، به نحوی که عالم را محضر خدا ببیند. اگر این‌گونه نباشد از انسانیت و خلیفة اللهی خارج شده است.

لذا در ادامه می‌فرماید: فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. اگر عمل مطابق با حق باشد، سبب سنگین شدن موازین و در نتیجه رستگاری می‌شود.

اما کسانی که عمل‌شان مطابق با حق نباشد، موازین او سبک خواهد بود و دچار خسران می‌شوند. یعنی سرمایه‌شان که همان روح الهی نهاده شده در وجودش است را از دست خواهد داد. این‌ها افرادی هستند که از انسانیت خود خارج شده و به‌جای این‌که خدابین باشند، خود بین شدند. همانند ابلیس که با خود بینی باعث خسران خود شد و در دو آیه بعد قرآن ماجرای او را شرح می‌دهد.

حضرت علی علیه‌السلام سخنی دارد که مضمون آن چنین است: «آن‌همه اعمال نیکو و تلاش ابلیس بی ثمر شد. او ۶هزار سال خدا را عبادت کرده بود، ولی در یک لحظه تکبر ورزیدن همه کرامت خود را از دست داد. از این‌رو دچار خسران شد. (خسروا انفسهم…). آیا امکان دارد کسی خوی و خصلت شیطان را داشته باشد (متکبر باشد) و خداوند با او برخوردی نکند. خداوند منزه است که انسانی را که خوی شیطانی دارد به بهشت وارد کند».

علامه طباطبایی ره در ج۸ ص۱۵ ذیل همین آیه روایتی از امیر المومنین علیه‌السلام نقل می‌کند: «من كان ظاهره أرجح من باطنه خفف ميزانه يوم القيامة، و من كان باطنه أرجح من ظاهره ثقل ميزانه يوم القيامة؛ كسى كه در دنيا ظاهرش بر باطنش رجحان داشته باشد كفه ميزانش در روز قيامت سبك مى‏شود و كسى كه در دنيا باطنش بر ظاهرش رجحان داشته باشد كفه‏اش در قيامت سنگين مى‏شود».

 

در سوره عصر می‌خوانیم:

«والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»: گسی دچار خسران و خفت موازینه نمی‌شود که اولا ایمانی داشته باشد که در قلبش رسوخ کرده باشد و باطنش از ظاهرش پاک‌تر و ارجح باشد و ثانیا عمل و ظاهر نیز صالح باشد.

«و تواصو بالحق و تواصو بالصبر»: نه‌تنها خودش اهل حق و صبر است، بلکه دیگران را نیز توصیه به حق و صبر می‌کند.

 

انسان دو راه در پیش دارد:

یا راه فرشتگان و سرسپردگی در برابر خدا، یا راه شیطان و سرکشی و طغیان و تکبر در برابر او. سر سپردگی در برابر او و حجت‌های الهی ملاک حق و رسیدن به سعادت است.

سرنوشت به دست خود انسان است که کدام راه را انتخاب کند. معمولا کسانی که به سمت گناه و بدی کشیده می‌شوند تلاش دارند اغوا و انحراف خود را به دیگران نسبت دهند همان‌گونه که شیطان در آیات بعدی اغوای خود را به خداوند نسبت داد: «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنىِ لَأَقْعُدَنَّ لَهمْ صرِاطَكَ الْمُسْتَقِيم»‏. (اعراف/۱۶)

سپس در آیه بعدی می‌فرماید:

 

وسوسه از چهار طرف:

«ثُمَّ لآَتِيَنَّهُم مِّن بَين أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانهِمْ وَ عَن شَمَائلِهِمْ وَ لَا تجدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِين‏» (اعراف/۱۷). علامه ره ذیل این آیه وسوسه از چهار طرف را چنین تفسیر می‌کند:

«مراد از پیش‌رو حوادث آینده است.

مراد از پشت سر اولاد و اعقاب او است، چون انسان نسبت به آينده اولادش نيز آمال و آرزوها دارد، و درباره آن‌ها از پاره‏اى مكاره مى‏انديشد.

مقصود از سمت راست كه سمت مبارك و نيرومند آدمى است سعادت و دين او است. و آمدن شيطان از دست راست به اين معنا است كه وى آدمى را از راه دين‌دارى بى‏دين مى‏كند، و او را در بعضى از امور دينى وادار به افراط نموده به چيزهايى كه خداوند از آدمى نخواسته تكليف مى‏كند. و اين همان ضلالتى است كه خداوند آن را «اتباع خطوات الشيطان» نام نهاده است.

و منظور از «سمت چپ» بى‏دينى مى‏باشد، به اين معنا كه فحشا و منكرات را در نظر آدمى جلوه داده وى را به ارتكاب معاصى و آلودگى به گناهان و پيروى هواى نفس و شهوات وادار مى‏‌سازد».

 

دقت داشته باشیم که مأیوس از رحمت خداوند نباشیم و از سوی دیگر امید بی‌وجه نداشته باشیم؛ بلکه همواره در میان بیم و امید حرکت کنیم.

**************

 

۴۲:۴۸

خارج فقه: 

موارد جریان و عدم جریان قاعده فراغ و تجاوز

مواردی وجود دارد که اجرای قاعده تجاوز و فراغ محل شک و تردید است:

 

۱- در جایی که شخص با این‌که توجه به اجزاء و موانع و شرایط دارد، در صحت و فساد عمل شک می‌کند به دلیل آن‌که احتمال می‌دهد خطا و سهو و نسیانی بر او عارض شده باشد. در این فرض مسلماً قاعده تجاوز و فراغ اجرا می‌شود. زیرا او به اجزا و موانع و شرایط توجه دارد و در وسط عمل شک می‌کند که فلان عمل را انجام داده یا نه، چون از محل گذشته، پس قاعده تجاوز جاری می‌شود. بعد از عمل نیز قاعده فراغ جاری می‌شود.

 

۲- مشابه همان مورد اول است با این تفاوت که احتمال می‌دهد در اثنای عمل، عمداً جزء یا شرطی را ترک، یا مانعی را انجام دهد. در این فرض، قاعده تجاوز و فراغ جاری نمی‌شود. زیرا مدرک آن‌دو یا بنای عقلا است و یا اخبار. در چنین موردی، عقلاء بنا ندارند بر اجرای قاعده تجاوز و فراغ. زیرا بنای عقلاء از آن جهت است که هر گاه احتمال غفلت و سهو است، اصل عدم سهو و نسیان جاری می‌کنند، ‌اما در مواردی که احتمال ترک عمدی باشد، چنین بنایی احراز نشده است. هم‌چنین اخبار حکوم تعبدی صرف در موارد شک نیست. بلکه اخبار به این اعتبار دو قاعده را معتبر می‌دانند که مکلف در گذشته و هنگام انجام عمل، أذکر بوده است نسبت به زمان عروض شک؛ اما احتمال ترک عمدی با أذکریت سازگاری ندارد و در هنگام احتمال ترک عمدی، أذکریت منتفی می‌شود.

**************