الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه اول درس خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: یکشنبه ۱۶ شهریور سال ۱۳۹۹
[کلاس غیرحضوری]
مرحوم آخوند: پنج صورت در بیان ثمره این دو قول تصویر کرده است:
۱- قائل به جواز اجتماع باشیم.
۲- قائل به امتناع باشیم و جانب امر را مقدم کنیم.
۳- قائل به امتناع باشیم با تقدیم نهی و التفات مکلف به حرمت.
۴- قائل به امتناع باشیم و جانب نهی را مقدم کنیم اما مکلف جاهل به حرمت باشد قصوراً.
۵- قائل به امتناع باشیم و جانب نهی را مقدم کنیم اما مکلف جاهل به حرمت باشد مقصراً.
در ادامه ثمرات هر صورت را جداگانه مطرح میکنیم.
۱- قائل به جواز اجتماع باشیم:
طبق این قول شکی در صحت عمل توصلی و تعبدی نیست. زیرا امر وجود دارد و مکلف آنرا به داعی امر بهجا آورده است و امر امتثال شده است هرچند مرتکب معصیت نیز شده است. بنابراین اقامه صلاة در دار غصبی صحیح است و از این جهت مطیع شمرده میشود؛ اما از آنجهت که در دار غصبی بوده مرتکب معصیت نیز شده است.
اشکال مرحوم بروجردی به آخوند: ولو آنکه قائل به اجتماع باشیم، باز هم نمیشود این صلاة را تصحیح کرد. زیرا این صلاة قابلیت مقرب الیالله بودن را ندارد؛ هرچند قبول داریم متعلق امر، صلاة است و متعلق نهی، غصب است و ایندو عنواناً با هم مغایرند، اما هر دو به وجود واحد موجودیت یافتهاند با این وصف که این وجود واحد مبغوض است و عمل مبغوض نمیتواند مقرب عبد به مولا باشد.
اشکال برخی معاصرین از جمله آیت الله سبحانی به مرحوم بروجردی: مسئله قرب و بعد عبد به ساحت قدس الهی یک امر عقلایی است. در محل بحث اگر ولو آنکه عمل مخلوط شده است به محبوبیت و مبغوضیت؛ اما دو حیثیت در آن وجود دارد، یک حیثیت مقرب و مطلوب دارد و یک حیثیت مبعد و مبغوض، و اشکالی ندارد که عملی را مرتکب شویم که چنین امتزاجی در آن وجود داشته باشد و از یک جهت مقرب و از یک جهت مبعد باشد. مثلاً کسی با مال حلال خودش صد یتیم را در دار غصبی اطعام کند؛ عملش دو حیثیت دارد و از یک جهت مطیع و از جهت دیگر عاصی است و این اشکالی ندارد.
استاد حفظه الله: این اشکال به مرحوم بروجردی وارد نیست. عبدی که در دار غصبی مشغول به نماز میشود، خصوصاً با التفات به اینکه در دار غصبی نماز میخواند، چگونه این صلاة که رکن اصلی آن اخلاص و توجه و تقرب به خدا است میتواند صحیح و مقرب باشد.
اشکالات مرحوم نائینی به آخوند:
۱- صلاة در دار غصبی نمیتواند مصداق مأموربه و مکلفبه باشد؛ زیرا مولا میخواهد با صدور امر تکلیفی را بر ذمه عبد بگذارد تا عبد با انجام دادن آن تقرب الی الله پیدا کند. بنابراین در محل بحث، وقوع صلاة در دار غصبی شرعاً ممنوع است؛ لذا مولا نمیتواند امر به آن عمل کند؛ در نتیجه مأمور به نیست و وقتی مأموربه نباشد، یعنی امر ندارد و وقتی امر نداشته باشد عبد نمیتواند قصد امتثال امر کند.
۲- صلاة در دار غصبی ملاک ندارد؛ یعنی ملاک تقربیت الی الله در عبادیات، در اینجا یافت نمیشود؛ زیرا در صورتی که عبد متصف به قبح فاعلی باشد تقرب به مولا به واسطه این عمل محقق نمیشود. عبدی که میداند غصب او مبغوض مولا است، عملش قبح فاعلی دارد. وجود صلاة و وجود صلاة به ایجاد واحد تعلق میگیرد و عبدی که ایندو را به یک وجود محقق میکند، قبح فاعلی دارد و نمیتواند مقرب إلی الله باشد.
(مرحوم خویی در محاضرات، ج۴، ص۲۱۶-۲۱۹ این دو اشکال را از مرحوم نائینی نقل کرده است).
اشکال برخی معاصرین به مرحوم نائینی: اطاعت مولا و قرب و بعد به مولا امری عقلایی است؛ و از دیدگاه عقلاء دو حیثیت در یک عمل واحد قابل تفکیک است. بنابراین در محل بحث از یک حیث مطیع و از یک حیث عاصی است.
استاد حفظه الله: در نهایت آیا عبد ملتفت است که این عمل در دار غصبی است؟ اگر ملتفت است؛ چگونه با این عمل تقرب إلی الله پیدا میکند؟
اشکال دیگر بر مرحوم نائینی: ممکن است عملی قبیح باشد؛ اما این ثابت نشده است که قبح از عمل به فاعل نیز سرایت میکند. صلاة در دار غصبی همانند صلاة در مکان غیرغصبی است و چون طبیعت آندو یکی است؛ نمیتوان آن را صلاة قبیحی دانست.
استاد حفظه الله: فرض آن است که فاعل میداند که در دار غصبی نماز میخواند، لذا قبح فاعلی دارد و مقربیت با یک قبح فعلی که منفک از قبح فاعلی نیز نمیتواند باشد، محقق نمیشود.