سید احمد فاطمی

جلسه پنجم درس خارج اصول استاد فاطمی ۲۲ شهریور ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه پنجم درس خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: شنبه ۲۲ شهریور سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

درس خارج اصول:

🔸 بررسی ادله قائلین به جواز اجتماع امر و نهی در مصداق واحد

🔸 دلیل مرحوم نائینی ره

 

تقریر: سجاد آذریان

 

بررسی ادله قائلین به جواز اجتماع امر و نهی در مصداق واحد، دلیل مرحوم نائینی (ره)

 

دلیل سوم: مرحوم نائینی در فوائد الاصول: دلیل ایشان در ضمن چند مقدمه بیان شده است:

  • صلاتی که در دار غصبی واقع می‌شود؛ هم جنبه صلاتیت در آن است و هم غصبیت. این صلاة هیچ کم و کسری از حیث اجزا و ماهیت صلاة نسبت به سایر نمازها ندارد؛ چنان‌چه ماهیت غصب نیز چنین است و حقیقت آن بدون نقصی، موجود است.

 

  • صلاة از مقوله وضع است؛ زیرا ترکیب از وضعیت‌ها و حالات مختلف مانند قرائت، رکوع، سجود است که فرد را در وضعیت‌های مختلفی قرار می‌دهد. مراد از مقوله وضع، نسبت اجزای جسم با یکدیگر، و نسبت آن اجزا با اجسام دیگر است. ولی غصب از مقوله «أین» است. مراد از مقوله «أین» هیئتی است که از قرار گرفتن چیزی در مکانی حاصل می‌شود. صلاة در دار غصبی از این امر که انسان در آن مکان غصبی قرار می‌گیرد؛ منفک نیست (مراد از مقوله در این بحث، مقولات عشر در فلسفه است). مقولات عشر ذاتاً با یکدیگر تباین دارند؛ لذا اجتماع امر و نهی جایز است و اجتماع متضادین حاصل نمی‌آید.

 

  • در این‌جا هیچ وحدتی میان حرکات صلاة و غصب نیست به نحوی که بگوییم حرکت صلاتیه و غصبیه. زیرا این وحدت به دو صورت تصور می‌شود که هردو صورت در این‌جا باطل است. یک صورت آن است که بگوییم حرکت جنس است و عنوان صلاة و غصب فصل آن است؛ این امر ممکن نیست زیرا یک جنس نمی‌تواند دو فصل داشته باشد. صورت دوم آن است که بگوییم حرکت عرض است و دو عرض دیگر به نام صلاة و غصب به آن عارض شده است؛ این نیز ممکن نیست زیرا مستلزم عارض شدن یک عرض بر عرض دیگر و ترکب اعراض است با این‌که اعراض بسیط‌اند. پس ناچاریم در این‌جا قائل شویم به این‌که دو حرکت است، حرکت صلاتیه و غصبیه، نه یک حرکت. در محل خودش ثابت است که حرکت داخل در هیچ مقوله‌ای نیست؛ بلکه حرکت امری مستقل است. مثلاً سیبی که بر درخت است حالات مختلفی بر آن وارد می‌شود؛ یکسری حرکات کیفی و یک‌سری حرکات کمّی. حرکت در هر مقوله‌ای خود آن مقوله است و چیز دیگری نیست. حرکت صلاتیه خود صلاة است و حرکت غصبیه، خود غصب است. بنابراین حرکت در دار غصبیه از آن‌جا که منطبق می‌شود بر وضع (صلاة)، خود وضع است و از آن‌جا که منطبق می‌شود بر «أین»، خود «أین» است؛ پس وحدتی ندارند و اجتماع امر و نهی فی شیء واحد حاصل نمی‌آید.

 

اشکالات این دلیل:

  • اصرار شما بر این‌که ترکیب انضمامی باشد و اتحادی نباشد، معلوم می‌شود که شما متعلق احکام را افعال خارجیه می‌دانید و نه طبائع و عناوین. در این صورت اشکال می‌شود که افعال خارجیه یا بعد از وجود پیدا کردن، متعلق احکام‌اند که ممکن نیست زیرا وجود یافتن ظرف سقوط تکلیف است، نه تعلق تکلیف؛ یا قبل از وجود آن فعل خارجیه حکم به آن تعلق بگیرد، این هم‌ ممکن نیست؛ زیرا قبل از وجود چیزی نیست تا امر و نهی‌ای به آن تعلق بگیرد.

 

  • مسئله ترکیب انضمامی و اتحادی از خصائص وجودات خارجیه است. عناوین اعتباری و انتزاعی مانند صلاة و غصب، موضوع این ترکیبات عینی قرار نمی‌گیرند و سالبه به انتفاء موضوع است.

 

  • در صلاة در دار غصبی وجداناً و حساً تعدد حرکت را درک نمی‌کنیم؛ بلکه وحدت آن‌را می‌یابیم.

 

  • گره زدن استنباط حکم شرعی به یک سلسله مقدمات فلسفیه که مبتنی است بر یک مقدمات بسیار پیچیده صحیح نیست؛ زیرا مسائل شرعی و استنباط احکام شرعی اموری عرفیه است.

 

  • شخصی که می‌داند مولا از او صلاتی خواسته است که با آن تقرب الی الله حاصل می‌شود و قربان کل تقی و معراج المؤمن است؛ چگونه می‌تواند با خواندن آن در دار غصبی و عصیان در برابر مولا، قصد قربت کند تا صلاتیت محقق شود؟