سید احمد فاطمی

جلسه ۳۱ درس خارج اصول استاد فاطمی ۶ آبان ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۳۱ درس خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: سه شنبه ۶ آبان سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

درس خارج اصول:

🔸معنی صحت و فساد در کلام مرحوم آخوند، متکلمین و فقهاء ره
🔸مرحوم آقای آخوند ره ۴ مطلب را مورد تحقیق قرار داده است

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج اصول استاد فاطمی حفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۳۱      ۶/۸

امر هفتم: معنای صحت وفساد

مرحوم آخوند در این امر به ۴ مطلب اشاره نموده اند.

مطلب اول: صحت وفساد دو صفت اضافی ونسبی هستند که بر حسب آثار و انظار متفاوت می شوند.

مثال اول: اگر کسی روزه اش را به نحوی باطل کند که موجب قضا شود نه کفاره. نسبت به قضا فاسد می شود اما نسبت به کفاره فاسد نیست.

مثال دیگر: خانه ای در شهر دیگر دارید وسالی ۳ ماه در آنجا می مانید. اگر مقلد زید باشید نظرش این است که چون در آنجا خانه خریده اید و حدود ۳سال گذشته وطن شما محسوب می شود. اما اگر مقلد عمرو باشید می گوید وطن جایی صدق می کند که حدود ۸ سال نصف سال آنجا بمانید اما در این فرض که هر سال ۳ ماه آنجا می مانید وطن شما محسوب نمی شود. حال نماز ظهر شما در نظر یک فقیه ۴ رکعتی و در نظر فقیه دیگر باید ۲ رکعتی خوانده شود.

مطلب دوم: صحت وفساد در عبادات و معاملات به یک معناست. صحت به معنای تام الاجزاء والشرایط بودن است. فساد هم به معنای ناقص بودن می باشد.

البته عبادت و معامله از نظر غایتی که بر آنها مترتب می شود اختلاف دارند. زیرا مطلوب در عبادت یک چیز است و مطلوب در معامله چیز دیگری است.

مطلوب در عبادت در نزد متکلمین حصول امتثال امر مولاست و در نزد فقها سقوط قضا و اعاده است.

مطلوب در معامله این است که اثر مطلوب مترتب شود مثلا در بیع ملکیت مترتب شود.

مطلب سوم: اختلاف متکلم وفقیه در صحت وعبادت، اختلاف مفهومی و ماهوی نیست بلکه صحت در نزد هر دو طایفه به یک معناست لکن ملاک تمامیت در نزد متکلمین غیر از ملاک تمامیت در نزد فقهاست. ملاک تمامیت نزد متکلمین حصول امتثال امر است که عقلا موجب استحقاق ثواب است در حالیکه ملاک نزد فقه، سقوط قضا و اعاده است.

مطلب چهارم: امر مولا به واقعی اولی و واقعی ثانوی و واقعی ظاهری تقسیم می شود. برای مثال مولا امر می کند که با وضو نماز بخوانید که امر واقعی اولی است. حال اگر آب نیافتیم وظیفه مکلف تیمم می شود که امر واقعی ثانوی است. مثال برای امر ظاهری: شخصی می خواهد لباسش را بشوید اما شک در طهارت آب دارد. دو نفر عادل به طهارت آب شهادت می دهند. که امر واقعی ظاهری است.

امتثال امر واقعی اولی قطعا مجزی است اما آیا امتثال امر واقعی ثانوی و واقعی ظاهری مجزی از امر واقعی اولی هست؟ مثلا اگر شخص نماز را با تیمم بخواند و بعد از نماز آب پیدا شود، آیا نماز با تیمم مجزی از نماز با وضو می شود؟

مرحوم آخوند که می فرماید ما قائلیم امتثال امر مقتضی اجزاء است. مراد کدام امر است؟ اگر مراد مطلق امر (اعم از امر واقعی اولی و واقعی ثانوی و ظاهری) باشد در نتیجه مجزی خواهد بود. اما اگر مراد امر واقعی باشد فقط امتثال امر واقعی مجزی است.

ممکن است فقها و متکلمین در این مورد با هم اتفاق نظر و یا اختلاف نظر داشته باشند اما در مفهوم صحت اتفاق نظر دارند که صحت به معنای تمامیت است و در امتثال امر واقعی ثانوی تقریبا نظر همه متحد می باشد البته در امر واقعی ظاهری ممکن است اختلاف باشد که در بحث اجزاء مطرح خواهد شد.

اشکال بر مطلب دوم: صحت در تمام موارد به معنای تمامیت نیست. زیرا صحت در لغت در دو مقام استعمال می شود: ۱- صحت در مقابل مرض ۲- صحت درمقابل عیب. که بنابر مورد اول صحت یک کیفیت وجودی در شیء هست که ملائم با نوع خودش می باشد برخلاف مرض. اما بنابر مورد دوم صحت به معنای تمامیت خواهد بود.

لکن  صحت در اصطلاح، گاهی به جامع صفات معتبره در عبادت اطلاق می شود. برای مثال می گوییم قرائت زید صحیح است یعنی تمام آنچه که در قرائت معتبر می باشد را داراست.  گاهی به جامع اجزاء وشرایط اطلاق می شود.

این اشکال بر مرحوم آخوند وارد نیست زیرا معنای تمامیت عبادت و معامله این می شود که جامع صفات باشد  یا جامع اجزاء و شرایط باشد.

اشکال بر مطلب سوم: در مرکباتی که صحت و فساد از آنها انتزاع می شود، نسبت به خودشان که در خارج محقق می شوند صحت و فساد را مترتب می کنیم. اگر جامع اجزاء وشرایط باشد حکم به صحت می کنیم و کاری به آثار و انظار نداریم.

این اشکال وارد است؛