سید احمد فاطمی

جلسه ۳۲ درس خارج فقه استاد فاطمی ۷ آبان ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۳۲ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: چهارشنبه ۷ آبان سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

درس خارج فقه:

🔸 پاسخ سؤال بعضی از دوستان عزیز در تعیین حد و اندازه عسر و حرج
🔸تعرض به کلمات مرحوم نراقی وصاحب جواهر وشهیدین ودیگر فقهاء رضوان الله تعالی علیهم اجمعین

 

تقریر: حسن جودی حاجی محمودلو

گفتیم که تشخیص با فقیه است حال معیار عسر و حرج را که فقیه باید تشخیص دهد بررسی می کنیم.

حد و مرز عسر و حرج:

در مساله عسر وحرج ۴ مرحله قابل تصور است:

۱- عسر و حرج فوق قدرت و طاقت مکلف باشد.

۲- عسر و حرج فوق قدرت و طاقت مکلف نمی باشد ولی اگر بخواهد به آن عمل کند موجب اختلال نظام می شود.

۳- عسر و حرج فوق طاقت مکلف و موجب اختلال نظام نیست بلکه اگر بخواهد چنین عملی را انجام دهد مستلزم ضرر مالی یا جانی یا آبرویی می شود.

۴- هیچ یک از سه مرتبه قبلی نباشد منتهی یک نوع مشقت و تنگنایی در انجام آن عمل هست.

به نظر می رسد که مرتبه چهارم مورد توجه واقع شده است. مثلا شارع خواسته مکلف وضو بگیرد و این وضو فوق طاقت مکلف یا موجب اختلال نظام یا مستلزم ضرر جانی و… نیست اما تحمل چنین وضویی سخت بوده و مشقت دارد. اما مرتبه اول از محل بحث خارج است چرا که در شریعت وضع چنان تکالیفی عقلا قبیح است. مرتبه دوم نیز از محل بحث خارج است برای اینکه قبح تکالیفی که موجب اختلال نظام می شود نیازی به استدلال ندارد و قبیح می باشد. مرتبه سوم نیز که همان قاعده لا ضرر می شود و خارج از قاعده نفی عسر و حرج.

موید:

معنای لغوی هم همین معنای ضیق و تنگنا را می رساند؛ برای مثال در القاموس آمده: الحرج مکان ضیق، و در صحاح آمده: مکان حرج أی ضیق، و…

در برخی از روایات هم که به عنوان مدرک قاعده بیان کردیم حرج را به معنای در ضیق و تنگنا واقع شدن، تفسیر نموده اند.

عسر نیز مترادف با حرج می باشد و تفاوت چندانی با هم ندارند؛ در نهایة در معنای عسر گفته است: یسر ضد العسر و هو الضیق و الشدة والصعوبة، قاموسک عسُر یا عسر ضد الیسر، تعسَّر علیه الامر یوم عسر (عسیر) یومٌ شدیدٌ.

اشکال: اگر منفی در قاعده نفی عسر و حرج صرف ضیق و تنگنایی باشد (همان مرتبه ۴ که گذشت) لازمه اش این است که هر تکلیفی که دچار کوچکترین مشقتی شود نفی گردد در نتیجه باید از بسیاری از تکالیف شرعیه دست برداریم. برای مثال روزه گرفتن در گرمای تابستان که برای مردم مشقت دارد باید نفی شود.

جواب: منظور از عسر و حرج مطلق مشقت و تنگنا نیست بلکه منظور مشقتی است که عرفا مشقت شدید به آن گفته شود. البته در این صورت باز سوال پیش می آید که حد ومرز این مشقت شدید چیست؟ با دقت در کلام فقها می یابیم که قدر مسلم از عسر وحرج، مشقت شدیده ای است که مردم عادتا توان تحمل آن را ندارند. لذا مرحوم صاحب جواهر فرموده اند: من در بین اصحاب شیعه هیچ گونه خلافی نمی بینم در وجوب تیمم هنگامی که در وضو و غسل خوف مشقت و ضیق باشد. وظاهر اطلاق اصحاب این است که فرقی بین حرج ضعیف و شدید قائل نیستند و همین مقدار که مشقت داشته باشد تیمم را اجازه داده اند. و هو مشکل جدا؛ زیرا ما جز عمومات عسر و حرج، دلیلی بر پذیرش این مطلب نداریم. شاید همین مساله باعث شده که برخی فقها[۱] در معنای عسر و حرج، فقط وجود مشقت را کافی ندانسته اند بلکه مشقت فاحش و زیاد را معتبر دانسته اند. پس اقوی این است که بگوییم که عسر و حرجی وجوب را نفی می کند که شدید باشد و تحمل آن عادتا سخت باشد.

لذا اطلاقات عسر و حرج با قرائن خارجیه قید زده می شود و با توجه به قرینه مقامی که در نوع تکالیف مشقت هست به این نتیجه می رسیم که مراد عسر و حرج شدید است. پس معیار در عسر و حرج، مشقت شدید ه ای ست که عادتا قابل تحمل نباشد.

______________

[۱] و لو كان الصيد غير طائر و عرض له ما لم يبق معه ممتنعا ففي الحكم تردد، و حفظه الى أن يصير ممتنعا قوي. و إنما يشكل لو يئس من عوده الى الامتناع. و يمكن جواز إرساله مع ضمان البدل، لأنّ التكليف بالحفظ دائما حرج عظيم. جامع المقاصد في شرح القواعد؛ ج‌۳، ص: ۳۳۹

لو خرجت النجاسة بعد التكفين لم يجب إعادة الغسل في قول أهل العلم‌ كافّة كذا في المنتهى، قال: لأنّه حرج عظيم، و يحتاج في إخراجه من أكفانه إلى مشقّة عظيمة. كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام؛ ج‌۲، ص: ۲۵۸