سید احمد فاطمی

جلسه ۳۶ درس خارج اصول استاد فاطمی ۱۴ آبان ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۳۶ درس خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: چهارشنبه ۱۴ آبان سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

درس خارج اصول:

🔸 ادامه بررسی انواع تعلق نهی بر عبادت

🔸 تعلق نهی به وصف لازم و شرط عبادت

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج اصول استاد فاطمی حفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۳۶  ۱۴/۸

بررسی تعلق نهی به شرط عبادت

یکی از شرایط عبادت این است که انسان باید ساتر داشته باشد. منتهی در مردان، از تستّر به حریر نهی شده است. اگر کسی با ساتری که از جنس حریر است نماز بخواند حکم نماز او چه خواهد بود؟

مرحوم آخوند قائل به تفصیل هستند:

اگر شرط، جنبه عبادت داشته باشد مثل طهارات ثلاث. و از وضو با آب غصبی نهی شده باشد، در این صورت شرط فاسد می شود و اذا انتفی الشرط انتفی المشروط؛ در نتیجه این نهی قطعا موجب فساد خواهد شد.

اما اگر شرط جنبه عبادت نداشته باشد برای مثال نهی شده از تستّر به حریر برای مردان. در این صورت نهی قابلیت دارد که با صحت جمع شود زیرا قصد قربت در چنین شرطی لازم نیست. در نتیجه اگر شخص با ساتر حریر نماز بخواند هرچند تستّر او به حریر، حرام است ولی نمازش صحیح است.

اشکال به قسمت دوم فرمایش مرحوم آخوند: به طور مطلق نمی توان گفت که اگر شرط جنبه عبادت نداشته باشد نماز صحیح خواهد بود. زیرا این شرط چند قسم دارد. گاهی شرطی است که هرچند جنبه عبادت ندارد ولی همراه با صلاة نبوده و تقدم بر صلاة دارد. برای مثال لباس فرد نجس است و می خواهد آن را تطهیر کرده و نماز بخواند، اگر با آب غصبی لباس را تطهیر کند مرتکب حرام شده منتهی لباس طاهر می شود. و این نماز اشکال ندارد. زیرا این طهارتِ حاصل شده برای لباس، قبل از نماز بوده است و همراه نماز نیست. اما گاهی شرطی است که همراه نماز است مثل تستر با لباس حریر. این کار حرام است و همراه با نماز می باشد در این صورت این عمل مبغوض، تقارن با نماز دارد. و نهیی که از تستّر شده کاشف از مبغوضیت عمل است. پس با عمل مبغوضی که تقارن با نماز دارد تقرب الی الله حاصل نمی شود.

إن قلت برخی از معاصرین: چه فرقی بین جزء و شرط است که بطلان جزء بما هو هو موجب بطلان کل نیست برخلاف شرط که مبغوضیت شرط مثل تستّر موجب بطلان نماز است؟ در بحث نهی از جزء گذشت که نظر برخی همچون مرحوم نائینی و… این بود که این جزء منهی عنه مبطل است. زیرا این نهی، موجب ایجاد یک صفت بشرط لا در نماز شده و نماز به عدم این جزء مقید شده است. اگر نماز را با این جزء انجام دهد ماتی به غیر از ماموربه شده و باطل خواهد بود. که ما نیز کلام ایشان را تایید کردیم. اما برخی از معاصرین گفته اند اگر سوره ای دیگری بخواند نمازش باطل نخواهد بود که در اینجا برای آنها سوال پیش می آید که چه فرقی بین جزء و شرط است که اگر جزء منهی عنه باشد عمل را باطل نمی دانید اما در این شرط منهی عنه (تستر) عمل را باطل می دانید؟ می گویند جزئی که منهی عنه است در قوام صلاة مدخلیت ندارد و فعل زائدی است که موصوف به حرمت است. لذا بطلان این جزء به کل سرایت نمی کند و اگر جزء صحیح دیگری (سوره ی دیگری) را بخواند جزء باطل مشکلی ایجاد نمی کند. برخلاف شرط که در قوام صلاة موثر بوده و از توابع صلاة است. لذا نماز بدون تستر باطل است.

جواب: به نظر می آید این فرقی که برخی معاصرین بین جزء و شرط قائل شده اند صحیح نیست. اگر جزء یا شرط ممنوعیت داشته باشد، در صلاة «یک قیدِ بشرط لا» ایجاد می شود. لذا مولا نمازی را می خواهد که سور عزائم در آن نباشد و صلاتی را می خواهد که تستر به حرام نباشد. پس در ماموربه نباید جزء منهی عنه و شرط منهی عنه باشد. البته گفتیم که اگر شرط منهی عنه همراه صلاة نباشد موجب بطلان نمی شود.

تعلق نهی به وصف ملازم؛

برای مثال نهی از قرائت جهری در نماز ظهر و عصر شده است. قرائت جزء نماز است اما اخفات وصف قرائت است. سوال این است که آیا نهی از وصف قرائت، دلالت بر فساد قرائت می کند؟

تفسیر وصف ملازم: گاهی وصف لازم را به «وصفی که از ملزوم منفک نمی شود» تفسیر می کنند مثل زوجیت نسبت به اربعه. (وصف غیر منفک از ملزوم)

اشکال به تفسیر: این تفسیر از دو جهت مورد اشکال قرار گرفته است:

۱- جهر، وصفِ لازم غیر منفکه نیست زیرا ممکن است قرائت را جهرا نخواند بلکه اخفاتا بخواند.

۲- اگر وصف غیر منفک باشد، تعلق وجوب به ملزوم (قرائت) و تعلق حرمت به لازم (جهر) امکان نخواهد داشت زیرا مستلزم این است که مولا طلب ضدین کند. لذا گفته اند: هرچند نیاز نیست که لازم به حکم ملزوم محکوم شود اما این وصف لازم نباید به حکم ضد ملزوم متصف شود.

بنابراین مراد از وصف لازم این است که با بقاء موصوف (قرائت) نمی توان این وصف لازم (جهر یا اخفات) را سلب کرد.

مرحوم آخوند: نهی از لازم، مساوق و مساوی با نهی از قرائت است. زیرا ممتنع است قرائت جهری ماموربه باشد اما صفت جهریه اش منهی عنه باشد. بنابر این نهیی که به وصف قرائت تعلق گرفته به خود قرائت نیز تعلق گرفته است.

استاد حفظه الله: کلام مرحوم آخوند، کلام خوبی است اما بنابر مبنای خود ایشان که احکام به مصداق تعلق می گیرد. در نتیجه اگر مصداق جهر (که از حیث وجودی با قرائت متحد شده است) بخواهد منهی عنه باشد در حالیکه قرائت ماموربه است لازمه اش این می شود که این مصداق خارجی، اجتماع امر و نهی فی شیء واحد و مصداق واحد باشد که محال است.