سید احمد فاطمی

جلسه ۳۷ درس خارج اصول استاد فاطمی ۱۷ آبان ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۳۷ درس خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: شنبه ۱۷ آبان سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

درس خارج اصول:

🔸 ادامه بررسی اقسام تعلق نهی بر عبادت و معاملات

🔸دلالت آنها بر فساد عبادت و معامله

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج اصول استاد فاطمی حفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۳۷  ۹۹/۸/۱۷

تعلق نهی به وصف مفارق؛

برای مثال اگر نهی به صلاة در دار غصبی تعلق بگیرد صلاة با عملی جمع می شود که موصوف به نهی است که این غصب نسبت به صلاة وصف مفارق است. زیرا صلاة عبارت است از اذکار، قیام، رکوع و… اما غصب، تسلط عدوانی بر مال غیر است. لذا این دو، دو حقیقت متفاوت از هم می باشند. در نتیجه این نهی از وصف مفارق دال بر فساد صلاة نیست زیرا هیچ دلالتی قابل اثبات نیست. البته ممکن است از جهت دیگری فاسد شود از این جهت که آیا در چنین صلاتی می توان قصد تقرب کرد یا نمی توان، که یک بحث فقهی خواهد بود.

تعلق نهی به خود عبادت بالواسطه

نهی مستقیما به یکی از موارد چهارگانه تعلق گرفته منتهی این موارد در عارض شدن نهی به خود عبادت، واسطه شده اند.

انواع واسطه:

۱- واسطه در عروض: عارض حقیقتا بر معروض، عارض شود اما این واسطه منسوب الیه قرار گرفته باشد. مثل جری المیزاب؛ که جریان مجازا به میزاب نسبت داده شده است. میزاب حقیقتا جریان ندارد بلکه ماء جریان دارد. در ما نحن فیه هم آنچه که مورد نهی واقع شده جزء یا شرط یا وصف است اما چون این جزء یا شرط یا وصف در عبادت هست جریان نهی به عبادت نسبت داده شده در حالیکه کل عبادت حقیقتا متعلق نهی نیست و مجازاً مورد نهی قرار گرفته است. پس تعلق نهی به عبادت مجازی بوده و حکم این نهی همان حکمی است که به واسطه تعلق گرفته است یعنی همان حکمی که در جزء یا شرط یا وصف گفتیم در عبادت نیز همان حکم خواهد بود.

۲- واسطه در ثبوت: مثلا می گوییم گرما به آب عارض شد به واسطه آتش. در اینجا ولو آتش واسطه شده لکن حرارت حقیقتا به آب نیز عارض شده است. در اینجا آنچه که به واسطه تعلق بگیرد حقیقتا به ذوالواسطه نیز تعلق خواهد گرفت. یعنی ولو در واقع آنچه که گرماست آتش است اما به واسطه این گرما (که واسطه در ثبوت است) گرما به آب هم حقیقتا عارض شده است. بنابراین اگر نهی به واسطه جزء یا شرط یا وصف به عبادت نسبت داده شود و واسطه در ثبوت باشد، نهی حقیقتا به خود عبادت نیز تعلق می گیرد.

نکته: این پنج نوع تعلق نهی در معاملات نیز قابل تصور است. گاهی نهی به جزء معامله تعلق می گیرد، گاهی به شرط معامله و گاهی به…؛ البته به شرطی که معاملات را اسباب مرکب از ایجاب و قبول و شرایط معامله بدانیم ولی اگر معاملات را مسببات بسیطه بدانیم مثل ملکیت دربیع، بحث دیگری خواهد بود که می آید.

انواع تعلق نهی به خود عبادت:

۱- نهی ارشادی:

۲- نهی مولوی:

الف) نهی مولوی ذاتی:

ب)نهی مولوی تشریعی:

ورود به بحث: هل النهی عن الشیء یقتضی فساده ام لا

رسیدیم به اصل بحث که آیا نهی در عبادت دلالت بر فساد می کند یا نه؟

بررسی نهی تحریمی مولوی ذاتی:

الف) مولا ذات عبادت را مورد نهی قرار می دهد برای مثال به حائض می فرماید دع الصلاة ایام أقرائک. که ذات صلاة مورد نهی تعلق گرفته است.

ب) اما گاهی نهی تحریمی مولوی به ذات عبادت تعلق گرفته اما به واسطه نهی از وصف آن عبادت. مثل نهی از صوم الوصال[۱] که فرمود: لا وصال فی الصوم.[۲]

مرحوم آخوند: نهی تحریمی مولوی به ذات عبادت دلالت بر فساد می کند چه بدون واسطه باشد و چه با واسطه؛ چه صحت را مثل متکلمین بر مطابقت امر در شریعت معنا کنیم و چه مثل فقها بر سقوط اعاده وقضا؛ که در هر دو صورت صوم و صلاة صحیح نیست. زیرا بر مبنای متکلمین صحت فرع امر داشتن است و با وجود نهی از ذات این عبادت، امری به آن تعلق نمی گیرد. و بر مبنای فقها، سقوط قضا و اعاده فرع بر این است که شخص با قصد قربت این کار را انجام داده باشد و با وجود حرامِ ذاتی بودنِ یک عمل (نهی مولوی ذاتی)، قصد قربت امکان نخواهد داشت.

______________

[۱] وصل کردن روزه امروز به روزه فردا؛ به این نحو که بعد از غروب آفتاب امروز افطار نکرده و روزه اش را به روزه فردا وصل کند

[۲] وسائل ج۶ باب۴ از ابواب صوم محرم، حدیث ۱