سید احمد فاطمی

جلسه ۴۸ درس خارج فقه استاد فاطمی ۲ آذر ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۴۸ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: یکشنبه ۲ آذر سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 ادامه بررسی ادله تقیه در دلالت کردن بر اجزاء، و عدم دلالت بر اجزاء

🔸 آیا اعمالی که خلاف مذهب حق و موافق مذهب باطل است بعد از رفع خوف و خطر، قضاء و اداء لازم دارد یا نه؟

🔸 قول صحیح: ظهور ادله در اجزاء، و عدم لزوم قضاء در خارج وقت، و اداء در داخل وقت

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج فقه استاد فاطمی حفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۴۸       ۲/۹/۹۹

یکی از مسایل بسیار مهم که در تقیه مطرح می باشد إجزاء عملی است که در حال تقیه به جای حکم واقعی انجام شده است. برای مثال بخاطر تقیه عمل را به نحوی انجام دادیم که واجد تمام اجزاء و شرایط یا فاقد تمام موانع نیست. آیا این عملی که انجام شده مجزی است؟

البته اگر در موارد خاصی روایت داشته باشیم که فلان عمل را بخاطر تقیه چنین انجام دهید، در این صورت دلالت بر إجزاء خواهد داشت. زیرا روایت اطلاق دارد و نمی گوید که اگر بعد از برطرف شدن شرایط تقیه، وقت باقی بود اعاده کنید و اگر وقت نبود قضاء کنید.

اما اگر نص خاصی نسبت به عملی که با تقیه انجام داده ایم نداشته باشیم و مدرک عمده ی ما روایات عامه و مطلقه باشد. در این فرض آیا این عمل مجزی است؟ یا اینکه چنین روایاتی تنها تقیه کردن را برای حفظ جان یا… اجازه می دهد ولی نسبت به اجزاء دلالتی ندارد؟

اگر مراد از تقیه در روایات «عمل ما یُتّقی به» باشد (عملی که بخاطر تقیه باید انجام دهد). به این معنا که اگر شخص عملی را که در خارج باید انجام شود، انجام ندهد دین ندارد (لا دین له)، که در این صورت باید آن عمل را انجام دهد. اگر مراد این معنا باشد مجزی بودن استفاده می شود. درنتیجه  عملی که با تقیه انجام شده مامور به امر واقعی ثانوی خواهد شد.

اما اگر مراد از تقیه در روایات «تقیه کردن» باشد. یعنی برای حفظ جان تقیه کنید که در این صورت با تقیه حفظ جان شده است. پس عملی که بخاطر تقیه انجام داده است معلوم نیست که مجزی باشد.

 استاد حفظه الله: قول به إجزاء طرفداران فراوانی دارد و آیات و روایاتی که بخاطر امتنان، قاعده تقیه را جعل کرده اند ما را بر این می دارد که قائل به اجزاء شویم. لذا بعد از برطرف شدن خوف و اضطرار نیاز به اعاده و قضا نخواهد بود. زیرا ظهور و اطلاق روایات این است که عمل تقیه ای کفایت می کند.

بیان زیبای مرحوم بروجردی که در اوامر ظاهری و اضطراری داشتند در ما نحن فیه نیز هست. به این بیان که شارع  با امر به صلاه می خواهد ماهیت صلاه به وجود بیاید. حال این صلاه گاهی با وضو و غسل ایجاد می شود که مصداق صلاه است. و گاهی مکلف فاقد الماء است و تییم کرده و صلاه را ایجاد می کند. و گاهی نیز حقیقتا جزء یا  شرطی را نمی تواند انجام دهد که در این صورت نیز ماهیت صلاه بوجود آمده اما فاقد جزء واحد یا شرط واحد یا واجد مانعی است که با مذهب حق ما مخالف است. پس عمل انجام شده در تقیه جزء دین ماست و امر واقعی ثانوی دارد. (بعدا این مبحث می آید که تعذری که در تقیه وجود دارد از تعذری که ممکن است در جهات دیگر به وجود بیاید بیشتر است. زیرا تقیه برای حفظ دماء جعل شده است)

خلاصه: اخباری که بطور عموم دلالت بر تقیه دارد یا اخباری که در موارد خاص وارد شده است دلالت می کند که شارع نسبت به انجام افعالی که مخالف مذهب حق است اذن داده است. پس وقتی اذن شارع هست، این عمل تقیه ای مجزی خواهد بود.لذا در وقت نیاز به اعاده ندارد و در خارج از وقت نیز نیاز به قضا ندارد.

نکته: اینکه گفتیم واجباتی که موافق با عامه و مخالف با مذهب ما، بعد از مرتفع شدن خوف و خطر مجزی است در زمانی است که در موردی از اجزاء و شرایط و موانع اختلاف مذهبی داشته باشیم مثل همان دست بسته خواندن نماز یا…؛

اما گاهی اختلاف مذهبی نداریم بلکه در موضوع خارجی اختلاف داریم. برای مثال طبق مذهب ما و مذهب عامه در روز عید فطر نباید روزه گرفت و هیچ اختلافی نداریم بلکه در مصداق روز عید فطر اختلاف داریم. حاکم سنی امروز را عید فطر اعلام کرده است ولی ما می گوییم که امروز روز عید نیست چون برای ما ثابت نشده است یا اینکه شک داریم که امروز از ماه رمضان است یا روز عید است که با استصحاب می گوییم ماه رمضان است. در این جا نیز وظیفه تقیه کردن است. در این مورد قضا کردن واجب است و جایی برای إجزاء وجود ندارد. زیرا ظاهر ادله تقیه این است که اتیان واجب موافق بامذهب مخالفین انجام شود که در آن صورت مجزی خواهد بود برخلاف ما نحن فیه؛ زیرا در روز عید فطر هم طبق مذهب ما و هم طبق مذهب عامه نباید روزه گرفت و ما تنها خطای در تطبیق داریم که نمی دانیم امروز از ماه رمضان است یا عید فطر است یعنی شبهه موضوعیه است. لذا ادله این مورد را در برنمی گیرد.

برای مثال در روایت داریم که می گوید در حیره بر ابی العباس داخل شدم و او به امام صادق علیه السلام گفت که روزه گرفتن در رابطه با امروز چگونه است؟ به محضر امام عرض کردم اگر روزه بگیرید ما هم روزه می گیریم و اگر افطار کنید ما نیز افطار می کنیم. امام علیه السلام به غلام خود فرمودند که سفره را بیاور. من نیز با امام علیه السلام غذا خوردم با اینکه می دانستم امروز از ماه رمضان است. وقتی از امام سوال می کند در پاسخ می فرمایند: اگر یک روز افطار کنم بهتر  از این است که گردنم زده شود. امام صادق علیه السلام با وجود اینکه می داند امروز روز عید فطر نیست ولی تقیه می کند[۱].

__________________

[۱] وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْعَبَّاسِ بِالْحِيرَةِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ- مَا تَقُولُ فِي الصِّيَامِ الْيَوْمَ فَقُلْتُ ذَاكَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ صُمْتَ صُمْنَا وَ إِنْ أَفْطَرْتَ أَفْطَرْنَا فَقَالَ يَا غُلَامُ عَلَيَّ بِالْمَائِدَةِ فَأَكَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ اللَّهِ أَنَّهُ يَوْمٌ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- فَكَانَ إِفْطَارِي يَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَيْسَرَ عَلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي وَ لَا يُعْبَدَ اللَّهُ. وسائل الشيعة ؛ ج‏۱۰ ؛ ص۱۳۲