سید احمد فاطمی

جلسه ۵۸ درس خارج فقه استاد فاطمی ۱۶ آذر ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۵۸ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: یکشنبه ۱۶ آذر سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 ادامه بررسی تنبیهات قاعده تقیه

🔸 تقیه در مقام افتاء: آیا جایز است فقیه و مجتهد تقیه کند و فتوی دهد به حرمت چیزی که حرام نیست؟ یا فتوی دهد به حلیت چیزی که حرام است؟

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج فقه استاد فاطمیحفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۵۸       ۱۶/۹/۹۹

تنبیه پنجم: تقیه در مقام افتاء

آیا مجتهد می تواند بخاطر تقیه به حرمت چیزی که حرام نیست فتوا دهد یا به وجوب چیزی که واجب نیست فتوا دهد یا… ؟

برای مثال اگر در زمان طاغوت، شاه به مجتهد دستور دهد که نسبت واردات و صادرات مشروبات الکلی بخاطر منافع کلان آن، فتوای به جواز بدهید مجتهد چه باید بکند؟

به سادگی نمی توان حکم به جواز افتاء در صورت تقیه داد. زیرا اغلب عمومات و اطلاقاتی که در مورد تقیه صادر شده اند انصراف به عمل تقیه ای دارند و شامل فتوای تقیه ای نمی شوند. لذا به مجرد خوف و ضرر، نمی توان فتوای خلاف واقع داد. خصوصا در مواردی که مجتهد مقلدهای فراوان داشته باشد و یا این فتوا از فتاوایی باشد که مجتهد به راحتی نتواند از آن عدول کند. هم چنین اگر فتوا موجب تلف نفوس یا هتک حرمت شود نیز نمی توان فتوا داد.

به تعبیر برخی از بزرگان در چنین مواردی به هر نحوی که امکان دارد باید از فتوا دادن برخلاف واقع پرهیز کند.

البته ائمه معصومین:گاهی فتوای خلاف حکم واقعی می دادند اما فورا اصحاب خود را متنبّه می کردند که این فتوای خلاف واقع برای حفظ جان خودمان یا حفظ جان کسی است که از ما فتوا خواسته بود. مثل ماجرای امام کاظم۷با علی بن یقطین که حضرت به ایشان فتوا داد که در وضو غسلات ثلاثه داشته باشد[۱]. (شستشوی صورت، دست ها، و سر و پاها مثل اهل سنت).

پس امکان اطلاع رسانی را نیز باید در نظر گرفت که در این صورت اشکالی ندارد.

پس بطور کلی نمی توان گفت که فتوای خلاف واقع ممنوع است. زیرا امکان دارد فقیه از باب ضرورت چنین فتوایی بدهد. اما به هرحال جائز بودن فتوای خلاف واقع امر مشکلی است.

نکته اول: در فرمایشات ائمه معصومین:چنین آمده که ما خلاف حکم کتاب خداوند سخن نمی گوییم. و اگر کلامی از ما که خلاف کلام خداوند باشد به شما برسد، بدانید که زخرف و باطل است… . این اخبار صادر شده برای این می باشد که مردم اصل حکم واقعی را دنبال کنند و اگر حکم خلاف واقعی بخاطر تقیه صادر شده باشد تحت تاثیر همیشگی قرار نگیرند.

برای مثال در خبرین متعارضین فرموده اند: «خذوا بما خالف العامة». که اگر دو خبر متعارض از ما به شما رسید مثلا آن حکمی را که بخاطر تقیه صادر شده کنار بگذارید.

نکته دوم: اصطلاحی بین اصحاب خاص حضرت وجود داشته است؛ گاهی راوی از امام۷سوال کرده و جواب می گرفت. و وقتی به نزد اصحاب امام۷می رفت، سوال و جواب شنیده شده از ایشان را نقل می کرد. اصحاب در پاسخ می گفتند: «أَعْطَاكَ مِنْ جِرَابِ النُّورَةِ» سر شما شیره مالیده شده است! یعنی این حکم بخاطر تقیه از امام صادر شده است و این حکم واقعی الهی نیست.

جمع بندی: تقیه کردن در عمل مشکلی ندارد و مجزی می باشد اما مساله فتوا دادن به خاطر تقیه امر مشکلی است و تا جایی که امکان دارد مجتهد باید از آن پرهیز کند مگر اینکه بتواند اطلاع رسانی کند و… .

 

______________

 

[۱] مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْمُفِيدُ فِي الْإِرْشَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ كَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع‏- يَسْأَلُهُ عَنِ الْوُضُوءِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَبُو الْحَسَنِ۷فَهِمْتُ مَا ذَكَرْتَ مِنَ الِاخْتِلَافِ فِي الْوُضُوءِ وَ الَّذِي آمُرُكَ بِهِ فِي ذَلِكَ أَنْ تُمَضْمِضَ ثَلَاثاً وَ تَسْتَنْشِقَ ثَلَاثاً وَ تَغْسِلَ وَجْهَكَ ثَلَاثاً وَ تُخَلِّلَ شَعْرَ لِحْيَتِكَ‏وَ تَغْسِلَ يَدَيْكَ‏ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ ثَلَاثاً وَ تَمْسَحَ رَأْسَكَ كُلَّهُ وَ تَمْسَحَ ظَاهِرَ أُذُنَيْكَ وَ بَاطِنَهُمَا وَ تَغْسِلَ رِجْلَيْكَ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ثَلَاثاً وَ لَا تُخَالِفَ ذَلِكَ إِلَى غَيْرِهِ فَلَمَّا وَصَلَ الْكِتَابُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ‏- تَعَجَّبَ مِمَّا رَسَمَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع فِيهِ مِمَّا جَمِيعُ‏ الْعِصَابَةِ عَلَى خِلَافِهِ ثُمَّ قَالَ مَوْلَايَ أَعْلَمُ بِمَا قَالَ وَ أَنَا أَمْتَثِلُ أَمْرَهُ فَكَانَ يَعْمَلُ فِي وُضُوئِهِ عَلَى هَذَا الْحَدِّ وَ يُخَالِفُ مَا عَلَيْهِ جَمِيعُ الشِّيعَةِ امْتِثَالًا لِأَمْرِ أَبِي الْحَسَنِ۷وَ سُعِيَ بِعَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ‏ إِلَى الرَّشِيدِ- وَ قِيلَ إِنَّهُ رَافِضِيٌّ فَامْتَحَنَهُ الرَّشِيدُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَى وُضُوئِهِ نَادَاهُ كَذَبَ يَا عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ‏ مَنْ زَعَمَ أَنَّكَ مِنَ الرَّافِضَةِ- وَ صَلَحَتْ حَالُهُ عِنْدَهُ وَ وَرَدَ عَلَيْهِ كِتَابُ أَبِي الْحَسَنِ ع ابْتَدِئْ مِنَ الْآنَ يَا عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ‏ وَ تَوَضَّأْ كَمَا أَمَرَكَ اللَّهُ تَعَالَى اغْسِلْ وَجْهَكَ مَرَّةً فَرِيضَةً وَ أُخْرَى إِسْبَاغاً وَ اغْسِلْ يَدَيْكَ مِنَ الْمِرْفَقَيْنِ كَذَلِكَ وَ امْسَحْ بِمُقَدَّمِ رَأْسِكَ وَ ظَاهِرِ قَدَمَيْكَ مِنْ فَضْلِ نَدَاوَةِ وَضُوئِكَ فَقَدْ زَالَ مَا كُنَّا نَخَافُ مِنْهُ عَلَيْكَ وَ السَّلَامُ‏. وسائل الشيعة ؛ ج‏۱ ؛ ص۴۴۴؛ حدیث ۳ و ارشاد مفید؛ ص ۲۹۴