جلسه ۷۷ درس خارج فقه استاد فاطمی ۱۱ بهمن ۱۳۹۹

by مدیر مطالب سایت | بهمن 12, 1399 3:04 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۷۷ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: شنبه ۱۱ بهمن سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 ادامه بررسی تنبیهات قاعده تقیه
🔸 معیار در تقیه خوف نوعی است نه شخصی
🔸 روایات فراوان ابواب تقیه خصوصا باب ۲۴ و ۲۸ وسایل الشیعه ج ۱۶ ص ۲۱۰ و ۲۲۲ کتاب الامر و النهی چاپ مؤسسه آل البیت علیهم السلام

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج فقه استاد فاطمی حفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۷۷     ۱۱/۱۱/۹۹

در بحث تقیه لازم است برخی از سوالاتی را که برای دوستان پیش آمده بیشتر توضیح دهیم! سوال شده که کسی در یک منطقه ای است و دارای جایگاه رفیعی است که اگر به وظیفه ی خود عمل کرده و تقیه نکند به هیچ وجه مورد تعرّض قرار نمی گیرد وظیفه این شخص چیست؟ در واقع سوال این است که معیار در تقیه، خوف شخصی است یا اینکه خوف نوعی و صنفی است؟

قطعا وظیفه در خوف شخصی، تقیه کردن است. برای مثال زید در جایی زندگی می کند که اگر به مذهب حق خود عمل کنند موجب ایذاء و تعرض به جان، مال و یا آبروی او می شود. در این صورت باید تقیه کند. اما اگر زید بخاطر موقعیت اجتماعی مهمی که دارد چنانچه تقیه نکند، مورد تعرض دیگران قرار نمی گیرد ولی با این کار، عقاید شیعه را منتشر کرده و ممکن است شیعیان را در معرض خطر قرار دهد که در این صورت برای حفظ جان آنها باید تقیه کند.

در کتاب وسائل الشیعه در بخش امر به معروف و نهی از منکر، روایات زیادی در رابطه با حفظ جان خود و برادران دینی داریم. پس ملاک فقط خوف شخصی نیست بلکه خوف نوعی هم مطرح می باشد.

بررسی روایات

روایت اول: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِي حَدِيثِ شَرَائِعِ الدِّينِ قَالَ: وَ لَا يَحِلُّ قَتْلُ أَحَدٍ مِنَ الْكُفَّارِ وَ النُّصَّابِ فِي التَّقِيَّةِ إِلَّا قَاتِلٍ أَوْ سَاعٍ فِي فَسَادٍ وَ ذَلِكَ إِذَا لَمْ تَخَفْ عَلَى نَفْسِكَ وَ لَا عَلَى أَصْحَابِكَ وَ اسْتِعْمَالُ التَّقِيَّةِ فِي دَارِ التَّقِيَّةِ وَاجِبٌ وَ لَا حِنْثَ وَ لَا كَفَّارَةَ عَلَى مَنْ حَلَفَ تَقِيَّةً يَدْفَعُ بِذَلِكَ ظُلْماً عَنْ نَفْسِهِ.[۱][۱]

کشتن یکی از کفار و ناصبیان ( بخاطر عملی که انجام داده است) تنها در زمانی جائز است که به خود شخص یا برادران دینی آسیب نرسد. استعمال تقیه در دار تقیه واجب است. و کسی که بخاطر تقیه، قسم بخورد و با این قسم، ظلمی را از خود دفع کند هیچ گونه حنث قسم و کفاره ای برای او لازم نمی آید.

روایت دوم: الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ فِي مَجَالِسِهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْفَحَّامِ عَنِ الْمَنْصُورِيِّ عَنْ عَمِّ أَبِيهِ عَنِ الْإِمَامِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام عَنْ آبَائِهِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام ‏: لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَلْزَمِ التَّقِيَّةَ وَ يَصُونُنَا عَنْ سَفِلَةِ الرَّعِيَّةِ.[۲][۲]

کسی که تقیه را لازم نداند از ما نیست؛ ما را از سفله ی رعیت نجات بدهد. وقتی کسی عملی را انجام می دهد فقط خود او مطرح نیست بلکه تمام اهل آن مذهب را دچار آسیب می کند.

تقریبا ۳۶ روایت در این باب بیست و چهارم نقل شده است که گاهی ترک تقیه موجب هلاکت نفس شخص می شود و  گاهی موجب هلاکت برادران دینی می شود. لذا ترک تقیه مجاز نیست.

در باب ۲۸ نیز این روایات را داریم:

روایت سوم: قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللّه علیه و آله مَثَلُ مُؤْمِنٍ لَا تَقِيَّةَ لَهُ كَمَثَلِ جَسَدٍ لَا رَأْسَ لَهُ إِلَى أَنْ قَالَ وَ كَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ إِذَا جَهِلَ حُقُوقَ إِخْوَانِهِ فَإِنَّهُ يُفَوِّتُ ثَوَابَ حُقُوقِهِمْ فَكَانَ كَالْعَطْشَانِ يَحْضُرُهُ الْمَاءُ الْبَارِدُ فَلَمْ يَشْرَبْ حَتَّى طَغَا[۳][۳] وَ بِمَنْزِلَةِ ذِي الْحَوَاسِّ الصَّحِيحَةِ لَمْ يَسْتَعْمِلْ شَيْئاً مِنْهَا لِدَفْعِ مَكْرُوهٍ وَ لَا لِانْتِفَاعِ مَحْبُوبٍ فَإِذَا هُوَ سَلِيبٌ كُلَّ نِعْمَةٍ مُبْتَلًى بِكُلِّ آفَةٍ.[۴][۴]

مومنی که تقیه نمی کند مثل جسدی است که سر ندارد (یعنی عقل ندارد). وقتی مومن به حقوق برادران دینی خود جاهل باشد، لازم می آید که ثواب آن حقوق از او فوت شود. یعنی اگر تقیه کرده و حقوق برادران دینی خود را رعایت کند ثواب می برد اما اگر جهالت کند و ترک تقیه کند مثل انسان تشنه ای است که شدیدا نیازمند به آب بوده که با وجود فراهم بودن آب زلال، آن را نمی نوشد تا اینکه بمیرد. و کسی که تقیه را رعایت نمی کند به منزله ی کسی است که دارای حواس سالمی (مثل بینایی) است اما از حواس خود استفاده نمی کند! از چنین شخصی، هر نعمتی سلب شده و به هر آفتی گرفتار می شود.

ترک تقیه دلالت بر شجاعت انسان نمی کند بلکه دلالت بر نادانی انسان می کند. لذا در جایی که وظیفه تقیه کردن است باید تقیه کرد.

روایت چهارم: الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيُّ علیهما السلام فِي تَفْسِيرِهِ‏ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‏ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏[۵][۵]– قَالَ قَضَوُا الْفَرَائِضَ كُلَّهَا بَعْدَ التَّوْحِيدِ وَ اعْتِقَادِ النُّبُوَّةِ وَ الْإِمَامَةِ قَالَ وَ أَعْظَمُهَا فَرْضَانِ قَضَاءُ حُقُوقِ الْإِخْوَانِ فِي اللَّهِ وَ اسْتِعْمَالُ التَّقِيَّةِ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.[۶][۶]

حضرت در تفسیر آیه ی «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» فرمودند: بعد از توحید و اعتقاد به نبوت و امامت، فرائض را بجا بیاورید. و اعظم فرائض دو  فریضه است: اول، ادا کردن حقوق برادران دینی که اخوت فی الله با آنها دارید و دوم استعمال تقیه از دشمنان خداوند عزّوجلّ.

دشمنان خداوند، اعم از مشرکین و مخالفانی هستند که با قهر و غلبه منتظر کشتن شیعیان هستند.

روایت پنجم: قَالَ وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ‏التَّقِيَّةُ مِنْ أَفْضَلِ أَعْمَالِ الْمُؤْمِنِ يَصُونُ بِهَا نَفْسَهُ وَ إِخْوَانَهُ عَنِ الْفَاجِرِينَ وَ قَضَاءُ حُقُوقِ الْإِخْوَانِ أَشْرَفُ أَعْمَالِ الْمُتَّقِينَ يَسْتَجْلِبُ مَوَدَّةَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ شَوْقَ الْحُورِ الْعِينِ.[۷][۷]

تقیه از با فضیلت ترین اعمال مومن است. مومن با تقیه کردن، جان خود و برادران دینی خود را از شر افراد فاجر حفظ می کند. و ادا کردن حقوق برادران دینی از شریف ترین اعمال متقین است. با این تقیه و اداء حقوق برادران دینی، مودت و دوستی ملائکه عرش الهی و شوق حور العین را جلب می کند.

لازم است توجه شود که مساله ی شجاعت مطرح نیست بلکه مساله، رفتار عاقلانه است؛

روایت ششم: قَالَ وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ علیهما السلام‏ إِنَّ التَّقِيَّةَ يُصْلِحُ اللَّهُ بِهَا أُمَّةً لِصَاحِبِهَا مِثْلُ ثَوَابِ أَعْمَالِهِمْ فَإِنْ تَرَكَهَا أَهْلَكَ أُمَّةً تَارِكُهَا شَرِيكُ مَنْ أَهْلَكَهُمْ وَ إِنَّ مَعْرِفَةَ حُقُوقِ الْإِخْوَانِ يُحَبِّبُ إِلَى الرَّحْمَنِ وَ يُعَظِّمُ الزُّلْفَى لَدَى الْمَلِكِ الدَّيَّانِ وَ إِنَّ تَرْكَ قَضَائِهَا يُمَقِّتُ إِلَى الرَّحْمَنِ وَ يُصَغِّرُ الرُّتْبَةَ عِنْدَ الْكَرِيمِ الْمَنَّانِ.[۸][۸]

به برکت تقیه خداوند متعال، امتی را برای این صاحب تقیه اصلاح می کند. یعنی اگر کسی تقیه کند و منشأ هلاکت دیگران نشود، و آنها اعمال خیری را انجام بدهند، در ثواب اعمال آنها شریک خواهد بود ولی ترک تقیه موجب هلاکت امتی می شود و تارک تقیه در خونریزی آن مقتولین، شریک است. معرفت و شناخت حقوق برادران دینی، عامل تقرب به خدواند رحمان می شود ولی ترک تقیه، موجب سخط خداوند رحمان می شود.

لذا شخص باید به درجه ی اجتهاد رسیده و وظیفه ی خود و مقلّدین خود را بفهمد تا موجب جلب رضای الهی شود؛

نظر نهایی: پس در تقیه کردن، خوف نوعی ملاک است (هرچند قدر متیقن از آن خوف شخصی است).

______________

[۱][۹] وسائل الشيعة ؛ ج‏۱۶ ؛ ص۲۱۰

[۲][۱۰] وسائل الشيعة ؛ ج‏۱۶ ؛ ص۲۱۲

[۳][۱۱] طغا الرجل- مات( القاموس طغو- ۴: ۳۵۷).

[۴][۱۲] وسائل الشيعة ؛ ج‏۱۶ ؛ ص۲۲۲

[۵][۱۳] البقرة ۲- ۲۵.

[۶][۱۴] وسائل الشيعة ؛ ج‏۱۶ ؛ ص۲۲۱

[۷][۱۵] وسائل الشيعة ؛ ج‏۱۶ ؛ ص۲۲۲

[۸][۱۶] وسائل الشيعة ؛ ج‏۱۶ ؛ ص۲۲۲

 

 

Endnotes:
  1. [۱]: #_ftn1
  2. [۲]: #_ftn2
  3. [۳]: #_ftn3
  4. [۴]: #_ftn4
  5. [۵]: #_ftn5
  6. [۶]: #_ftn6
  7. [۷]: #_ftn7
  8. [۸]: #_ftn8
  9. [۱]: #_ftnref1
  10. [۲]: #_ftnref2
  11. [۳]: #_ftnref3
  12. [۴]: #_ftnref4
  13. [۵]: #_ftnref5
  14. [۶]: #_ftnref6
  15. [۷]: #_ftnref7
  16. [۸]: #_ftnref8
  17. http://dl.davatejahani.ir/ostadfatemi/domains/ostadfatemi.com/public_html/wp-content/uploads/2021/01/991111-Feqh-J077.mp3: http://dl.davatejahani.ir/ostadfatemi/domains/ostadfatemi.com/public_html/wp-content/uploads/2021/01/991111-Feqh-J077.mp3

Source URL: http://ostadfatemi.com/1399/11/12/%d8%ac%d9%84%d8%b3%d9%87-77-%d8%af%d8%b1%d8%b3-%d8%ae%d8%a7%d8%b1%d8%ac-%d9%81%d9%82%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af-%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%db%8c-11-%d8%a8%d9%87%d9%85%d9%86-1399/