جلسه ۷۸ درس خارج فقه استاد فاطمی ۱۲ بهمن ۱۳۹۹

by مدیر مطالب سایت | بهمن 12, 1399 4:30 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۷۸ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: یکشنبه ۱۲ بهمن سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 ادامه بررسی تنبیهات قاعده تقیه

🔸 آیا عمل بر خلاف تقیه موجب بطلان عبادت است؟

🔸 قول اول: مطلقا باطل است

🔸 قول دوم: تفصیل شیخ اعظم انصاری ره

🔸 ۱. بطلان عمل در صورت اتحاد عمل خلاف تقیه با عبادت (سجده به تربت امام حسین علیه السلام و وقوف در عرفات و مشعر خلاف اهل سنت)

🔸 ۲. صحت عمل در صورت اختلاف عمل خلاف تقیه با عبادت (ترک تکتف)

🔸 اشکال بعضی از معاصرین به شیخ اعظم انصاری ره

🔸 اشکال ما به بعض معاصرین و دفاع از شیخ اعظم

🔸 اشکال ما به شیخ اعظم انصاری ره

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج فقه استاد فاطمی حفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۷۸     ۱۲/۱۱/۹۹

سوال دیگری که مطرح شده و لازم است بطور تفصیلی بحث شود (هرچند این بحث قبلا به طور اجمالی مطرح شده بود) این سوال است: شخصی که وظیفه ی او تقیه کردن است، اگر تقیه را ترک کند آیا عمل او صحیح است؟ مثلا در مسجد مخالفین در نماز جماعت آنها شرکت نکند به این دلیل که امام جماعت آنها را صالح نمی داند و نماز خود را به صورت انفرادی بخواند، آیا نماز او صحیح است؟

مرحوم شیخ انصاری در این مساله تفصیل داده اند. ایشان می فرمایند: گاهی عمل او (عملی که مخالفت با تقیه می کند) متحد با عبادت است؛ که در این موارد، عمل باطل است.

برای مثال، سجده کردن بر تربت امام حسین علیه السلام در جایی که وظیفه تقیه کردن است.

مثال دوم: در روزی که به عنوان عرفه اعلام شده، وقوف در عرفه یا مشعر را انجام نمی دهد و آن را ترک می کند و در روزی که از نظر شیعه، عرفه است در عرفات وقوف می کند. وقوف در عرفات، متحد با عبادت می باشد (بلکه از ارکان حج است).

و گاهی عمل او (عملی که مخالفت با تقیه می کند) متحد با عبادت نیست؛ که در این موارد، عمل باطل نیست.

برای مثال وظیفه ی او در نمازی که به مخالفین اقتدا کرده است تکتف می باشد، اما این وظیفه را ترک می کند. در این مورد هرچند با ترک تقیه کار حرامی کرده است ولی عمل او باطل نیست.

وجه تفصیل مرحوم شیخ: ظاهرا ایشان این مساله را در مساله ی اجتماع امر و نهی فی شیء واحد داخل کرده است. یعنی سجده ای که می کند از یک جهت مورد امر و از جهت دیگر، مورد نهی واقع شده است. و اجتماع امر و نهی در شیء واحد محال است. پس عمل قابلیت تقرّب الی الله را ندارد. برخلاف موردی که اتحادی بین عمل و عبادات نباشد مثل ترک تکتف کردن. زیرا این مورد شبیه جایی است که شخص در حال نماز به نامحرم نگاه کند. در این صورت هرچند کار حرامی کرده است اما چون اتحادی با نماز ندارد، نماز او باطل نخواهد شد.

اشکال برخی از معاصرین: این تفصیل صحیح نیست. زیرا اگر یک شیئی بخاطر تقیه واجب شده باشد، آن شیء را جزء عبادت نمی کند. لذا اگر تقیه را ترک کند، عمل او فاسد نخواهد شد.

جواب مرحوم شیخ: آن شیء جزء عبادت نمی شود، ولی اگر عمل را انجام ندهد، اصل عمل باطل می شود.

به عبارت واضح تر، بیان و تفصیلی که مرحوم شیخ مطرح کرده است مبنی بر این است که آیا اوامری که امر به تقیه می کنند (مانند لا دین لمن لا تقیة له) مثل اوامر اضطراری هستند و دلالت بر این دارند که آنچه که به عنوان تقیه انجام می شود، جزء عبادت یا شرط عبادت (و یا بدل ماموربه واقعی) است یا اینکه اوامر تقیه، مستقلا یک عملی (تقیه کردن) را واجب کرده اند اما عمل تقیه ای را جزء عبادت قرار نمی دهند. برای مثال، یکسری اوامر اضطراری داریم که اگر شخص نتواند وضو بگیرد باید تیمم کند. امر به تیمم، امری است که تیمم را در این شرایط، شرط نماز قرار می دهد یا در صورتی که شخص نتواند ایستاده نماز بخواند باید نشسته نماز بخواند، این نشستن جزء نماز خواهد بود، آیا اوامر تقیه ای هم همینطور است؟! که شیخ می فرمایند اوامر تقیه ای جزئیت یا شرطیت را در پی ندارد بلکه واجب مستقلی است که در این صورت اگر ترک تقیه منجر به اجتماع امر و نهی فی شیء واحد شود و مانع قصد قربت شود مثل وقوف در عرفات در مثال بالا، موجب بطلان عمل می شود وگرنه موجب بطلان عمل نمی شود.

بنابراین مبنای مرحوم شیخ این است که اوامر تقیه مثل اوامر بدل های اضطراری جزئیت ساز و شرطیت ساز نیست بلکه دلالت بر واجب مستقلی می کند. که در این صورت اگر وظیفه تقیه باشد ولی تقیه نکند چنانچه آن جزء یا شرط، امر داشته باشند، اجتماع امر و نهی پیش می آید و این نهی نمی گذارد که آن جزء یا شرط را به قصد قربت انجام دهد. در نتیجه عمل باطل خواهد شد اما اگر آن عمل مثل دست بسته نماز خواندن باشد، در این صورت چون تکتّف امر ندارد شخص فقط مرتکب عمل حرام می شود. لذا نماز او صحیح خواهد بود.

اشکال: اگر اوامر تقیه را این چنین ندانیم که به عنوان جزء یا شرط، جعل جزئیت یا شرطیت بکند. در این صورت اگر آن عمل را ترک کنیم، عمل فاسد نخواهد شد. زیرا اوامر تقیه را مثل اوامر بدل اضطراری نمی دانیم. لذا نه جزئیت ساز می شود و نه شرطیت ساز؛ اگر چنین باشد کلام مرحوم شیخ تالی فاسد دارد. اگر شخصی که وظیفه ی او مسح بر خفّین باشد چنانچه آن را ترک کند، باید بگوییم که وضوی او باطل نیست زیرا مسح بر خفّین جزء وضو نیست. در حالیکه این عمل باطل است.

جواب مرحوم شیخ: بله، مسح بر خفّین هرچند جزء وضو نیست، اما مسح بر بشرة جزء وضو است. و این مسح بر بشرة به دو امر منحلّ می شود: امر به خود مسح کردن و امر به اینکه این مسح باید بر بشرة انجام شود. حال اگر بخاطر تقیه مسح بر بشرة مقدور نیست، اصل مسح که مقدور است. یعنی مسح بر خفّین به قوت خود باقی است. لذا عمل باطل می شود. (استاد حفظه الله: این جواب خوبی است).

موید:  در روایت[۱][۱]  داریم که عَبْد الْأَعْلَى مَوْلَى آل سام می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم که پایم لغزیده است و ناخنم قطع شده است. بر انگشتم پارچه ای قرار داده ام، چگونه وضو بگیرم؟ حضرت فرمودند: این مساله و امثال آن را می توانید از کتاب الهی بفهمید و نیازی به پرسیدن از ما نیست. خداوند متعال فرموده است که ما شما را در دین دچار عسر و حرج نکرده ایم. وقتی مسح کردن به بشرة منجر به خونریزی و… می شود، آن را انجام ندهد بلکه از روی پارچه مسح را انجام بدهد.

از این روایت استفاده می شود که مباشرت دست در حال مسح کردن بر این چیز زخمی ساقط می شود اما مسح بر روی پارچه ساقط نمی شود. پس به انضمام قاعده ی نفی حرج  در حکم وضو، در مساله تقیه بر خفّین، اصل مسح بر بشرة ساقط است اما مسح بر خفّین سر جای خود باقی است. لذا اگر کسی این چنین تقیه ای را ترک کند عملا شرط طهارت را ترک کرده و منجر به بطلان عمل می شود.

اشکال برخی از معاصرین: استدلال شما در حلّ اشکال کفایت نمی کند. زیرا مسح بر خفّ، برای مسح پا میسور نیست بلکه مسح بر خفّ با مسح بر بشرة امر مباینی است و عرفا اینها را دو چیز متفاوت محسوب می کنند. اشکال کننده شاهدی می آورد که امام صادق علیه السلام می فرمایند: آنهایی که مسح بر خفّین می کند در روز قیامت خداوند هر چیزی را به اصل خود بر می گرداند. در نتیجه کفشی که از پوست گوسفند ساخته شده را به گوسفندی که از پوست آن کفش ساخته شده است بر می گرداند. لذا کسانی که از روی کفش مسح می کنند در واقع گوسفند را مسح کرده اند.

استاد حفظه الله: این اشکال بر مرحوم شیخ وارد نیست. در اینجا بین عمل اختیاری و عمل تقیه ای خلطی صورت گرفته است. بیان امام صادق علیه السلام نسبت به حالت اختیار می باشد. لذا اشکال ایشان وارد نیست.

استاد حفظه الله: تفصیل مرحوم شیخ صحیح نیست. بلکه آنجا که وظیفه ی شخص تقیه کردن است فرقی بین سجده کردن بر تربت و یا با تکتف نماز خواندن، وجود ندارد، و ترک تقیه حرام است. با انجام عمل حرام شخص چگونه می تواند قصد قربت کند. لذا باید به طور مطلق گفت که عمل باطل است. علی الخصوص با آن تعبیری که در روایت آمده است که «لا ایمان لمن لا تقیة له» و  یا روایاتی که در آنها شرّ تارک تقیه را بیشتر از ضرر ناصبی ها شمرده شده است.

تبصره: اگر کسی جاهل به مساله ی تقیه باشد، و تقیه را ترک کند می توان برای او قصد قربت را متصور شد.

______________

[۱][۲] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ رِبَاطٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِي فَجَعَلْتُ عَلَى إِصْبَعِي مَرَارَةً فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ قَالَ يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ‏ امْسَحْ عَلَيْهِ. الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏۳ ؛ ص۳۳ حدیث ۴ و تهذیب ج ۱ ص ۳۶۳ حدیث ۱۰۹۷

 

Endnotes:
  1. [۱]: #_ftn1
  2. [۱]: #_ftnref1
  3. http://dl.davatejahani.ir/ostadfatemi/domains/ostadfatemi.com/public_html/wp-content/uploads/2021/01/991112-Feqh-J078.mp3: http://dl.davatejahani.ir/ostadfatemi/domains/ostadfatemi.com/public_html/wp-content/uploads/2021/01/991112-Feqh-J078.mp3

Source URL: http://ostadfatemi.com/1399/11/12/%d8%ac%d9%84%d8%b3%d9%87-78-%d8%af%d8%b1%d8%b3-%d8%ae%d8%a7%d8%b1%d8%ac-%d9%81%d9%82%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af-%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%db%8c-12-%d8%a8%d9%87%d9%85%d9%86-1399/