سید احمد فاطمی

جلسه ۸۶ درس خارج فقه استاد فاطمی ۲۶ بهمن ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۸۶ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: یکشنبه ۲۶ بهمن سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 ادامه بحث قاعده کل کافر نجس

🔸 جهت ثالثه: بررسی ادله قائلین به نجاست کفار

🔸 ۱. ادعای اجماع و اتفاق بلکه ضرورت مذهب شیعه است

🔸 اشکال اجماع

🔸 ۲. آیه شریفه ۲۸ سوره مبارکه‌ی توبة (إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ)

🔸 بررسی اشکالات چهارگانه استدلال به آیه شریفه

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج فقه استاد فاطمیحفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۸۶     ۲۶/۱۱/۹۹

جهت سوم: ادله دلالت کننده بر این قاعده

دلیل اول: اجماع

مرحوم صاحب جواهر از مرحوم بهبهانی حکم به نجاست کفار را نقل می کند به این بیان که حکم به نجاست کفار هرچند کتابی باشد از ضروریات مذهب است و شعار شیعه است. ایشان بعد از نقل کلام قدیمین (ابن جنید بغدادی و ابن عقیل) ظهور کلام این دو بزرگوار را در طهارت اهل کتاب انکار می کند. به این دو بزرگوار چنین نسبت داده شده که اهل کتاب را طاهر می دانند. بنابراین حکم به نجاست کفار حکم اجماعی و مسلمی است بلکه از ضروریات مذهب است. در ادامه مرحوم صاحب جواهر می فرماید استاد اکبر مرحوم بهبهانی سخن زیبایی گفته اند که « ان ذلک من شعار الشیعة…»[۱].

لذا باید این را بپذیریم که علمای شیعه اجماع دارند و این مساله قابل انکار نیست. البته جمع قلیلی از متاخرین خلاف این اجماع حکم کرده اند همچون مرحوم حکیم. که این اختلاف ضرری به اجماع نمی رساند. مگر اینکه کسی بگوید این اجماع قابل قبول نیست زیرا اجماع مدرکی است. که در این صورت نمی توان به عنوان یک دلیل مستقل پذیرفت. مگر اینکه مساله را بالاتر از اجماع برده و بگوییم نجاست اهل کتاب از ضروریات مذهب است که بعدا به این نیز خواهیم پرداخت.

دلیل دوم: کتاب

«يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نجَسٌ فَلَا يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا  وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاءَ  إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيم»[۲]

ای مومنان، مشرکان نجس هستند؛

نحوه دلالت: مراد از مشرکین بت پرستان و کسانی هستند که قائل به دو مبدا هستند. البته این آیه به طریق اولی شامل منکرین الوهیت نیز می شود. به این مناط که منشاء این نجاست خباثت نفس انسان است؛ بدون شک پستی کسی که خدا را قبول دارد اما قائل به دو خداست کمتر از پستی منکر خداوند است.

آیا این نجس بودن شامل اهل کتاب نیز می باشد؟

اگر مجوس را از اهل کتاب بدانیم (بنابر قولی که به اهل کتاب بودن آنها دلالت دارد) باز هم آیه بر آنها دلالت دارد زیرا مجوسی ها ثنوی (قائل به دو مبدا) هستند.

اما نسبت به یهودی ها و مسیحی ها نیز آیات متعددی داریم که در آنها به این دو طایفه، مشرک اطلاق شده است. از جمله:

آیه ۳۰ و ۳۱ در سوره توبه؛ « وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَرَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ  ذَالِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ  يُضَاهُِونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ  قَتَلَهُمُ اللَّهُ  أَنىَ‏ يُؤْفَكُونَ(۳۰) اتخَّذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَنَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا  لَّا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ  سُبْحَنَهُ عَمَّا يُشْرِكُون».

که مرجع ضمیر یشرکون، اهل کتاب می باشد.

بنابراین مشرک به هر چهار دسته اطلاق می شود.

اشکالات:

اشکال اول: «نجَس» که در آیه شریف ذکر شده است مصدر می باشد. مصدر حمل بر ذات نمی شود. برای مثال می گوییم «زید عادل» که صحیح است اما زید عدل صحیح نیست. مگر اینکه تقدیر گرفته و بگوییم «زید ذو عدل». بنابراین تقدیر آیه چنین می شود «انما المشرکون ذووا نجاسة». در این صورت از این استدلال نمی توان نجاست ذاتیه را استفاده کرد بلکه اگر نجاست عرَضی هم داشته باشند به آنها نجس گفته می شود مثل اینکه آبجو بخورند و… . در نتیجه نجس بودن اهل کتاب منتفی می شود.

جواب اول: حمل مصدر بر ذات بخاطر مبالغه و ادعاء هیچ اشکالی ندارد بلکه از مصادیق اظهر و اکمل مصدر می شود و بهتر از تقدیر گرفتن است. یعنی آنقدر پستی و خباثت آنها زیاد است که خداوند آنها را چنین خطاب کرده است.

جواب دوم: همانطور که «نجَس» می تواند مصدر باشد می تواند صفت مشبّهه نیز باشد. در قاموس تصریح شده که النجس بالفتحة و بالکسرة[۳].

این جواب صحیح نیست. زیرا «نجَس» هرچند می تواند صفت باشد لکن در اینجا نمی تواند صفت باشد زیرا «المشرکون» جمع است و خبر باید در افراد و تثنیه و جمع با مبتدا هماهنگ باشد برخلاف مصدر که اگر خبر مصدر باشد مطابقت بین مبتدا و خبر لازم نیست. پس باید گفت که اگر «نجَس» مصدر باشد حمل آن بر «المشرکون» از باب مبالغه خواهد بود. پس با نجاست عرَضیه متناسب نبوده و ظهور در نجاست ذاتیه خواهد داشت. (یعنی نجاست اهل کتاب مثل نجاست خون که ذاتی است می شود).

مرحوم شیخ انصاری نیز چنین می فرماید که: «نجَس» را مصدر بدانید یا صفت مشبهه، هر کدام که باشد ظهور در نجاست ذاتیه مشرکین خواهد داشت[۴].

اشکال دوم: بر فرض که آیه دلالت بر نجاست مشرکین داشته باشد، در این صورت دلیل أخص از مدعی خواهد شد. زیرا مدعای ما نجاسة کلّ کافر است و دلیل شما فقط نجاست مشرکین را می رساند.

جواب: وقتی نجاست مشرکین از آیه استفاده شد، نجاست منکرین خداوند به طریق اولی از آیه استفاده می شود. هم چنین نجاست اهل کتاب (یهود و نصاری و مجوس) چون قائل به دو مبدا هستند از آیه ی مذکور استفاده می شود. نجاست کفاری که منکر ضروریات دین هستند نیز با قول به عدم فصل ثابت می شود. زیرا هیچ خلافی در نجاست کفار وجود نداد مگر در اهل کتاب. لذا غیر از اهل کتاب، هیچ کافری را طاهر نمی دانیم.

______________

[۱] و أما ما عن مختصر ابن الجنيد- من أنه لو تجنب من أكل ما صنعه أهل الكتاب من ذبائحهم و في آنيتهم، و كذلك ما وضع في أواني مستحل الميتة و مؤاكلتهم ما لم يتيقن طهارة أوانيهم و أيديهم كان أحوط- فهو- مع عدم صراحته أيضا بل و لا ظهوره عند التأمل- غير قادح فيما ذكرنا بعد مرفوضية أقواله عندنا، لما قيل من عمله بالقياس، كالمحكي عن ابن أبي عقيل من عدم نجاسة سؤر اليهود و النصارى، مع أنه لعله لعدم نجاسة القليل عنده بالملاقاة، إذ السؤر عند الفقهاء على ما قيل الماء القليل الذي لاقاه فم حيوان أو جسمه، بل قد يشعر تخصيصه عدم النجاسة بالسؤر بموافقته فيها في غيره، فلا خلاف حينئذ يعتد به بيننا في الحكم المزبور، بل لعله من ضروريات مذهبنا.

و لقد أجاد الأستاذ الأكبر بقوله: «إن ذلك شعار الشيعة، يعرفه منهم علماء العامة و عوامهم و نساؤهم و صبيانهم، بل و أهل الكتاب فضلا عن الخاصة». جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج‌۶، ص: ۴۲

[۲] سوره توبه آیه ۲۸

[۳] قاموس ج ۲۰ ص۲۶۲

[۴] کتاب الطهارة ص ۳۰۸