سید احمد فاطمی

جلسه ۹۰ درس خارج فقه استاد فاطمی ۳ اسفند ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۹۰ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: یکشنبه ۳ اسفند سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 تقابل اخبار دال بر طهارت اهل کتاب با اخبار دال بر نجاست آنها

🔸 احتمال صدور تقیه در اخبار مذکور

🔸 بررسی اخبار مذکوره

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج فقه استاد فاطمیحفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۹۰     ۳/۱۲/۹۹

بحث ما استدلال به روایاتی بود که درباره قاعده «کل کافر نجس» وارد شده بود. که اخبار دال بر نجاست اهل کتاب را بیان کردیم. منتهی روایاتی نیز وجود دارد که ظهور در طهارت اهل کتاب دارد. البته علاوه بر اینکه تعداد این دسته از روایات، از روایات دال بر نجاست بیشتر است، دلالتش نیز روشنتر است. پس با دو طایفه از اخبار مواجه هستیم که باید بررسی کرد که راه جمع آنها چیست.

بررسی روایات دال بر طهارت

روایت اول: وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ‏ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي طَعَامِ أَهْلِ الْكِتَابِ فَقَالَ لَا تَأْكُلْهُ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا تَأْكُلْهُ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا تَأْكُلْهُ وَ لَا تَتْرُكْهُ تَقُولُ إِنَّهُ حَرَامٌ وَ لَكِنْ تَتْرُكُهُ تَتَنَزَّهُ‏ عَنْهُ إِنَّ فِي آنِيَتِهِمُ الْخَمْرَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِير.[۱]

به امام صادق علیه السلام عرض کردم درباره ی طعام اهل کتاب چه می فرمایید؟ حضرت فرمودند: نخور؛ سپس مقداری با آرامش سکوت کرده و برای بار دوم فرمودند: نخور؛ باز هم مقداری با آرامش سکوت کرده و سپس فرمودند: نخور؛ این خوردن را در حالیکه قائل به حرمت باشی ترک مکن لکن این خوردن را از باب کراهت ترک کن. زیرا در ظروف اینها خمر و لحم خنزیر وجود دارد.

همانطور که ملاحظه می شود حضرت توجه خود را به سوی نجاسات عرضی برده است. لذا این روایت دلالت بر عدم نجاست آنها می کند. بلکه با توجه به کلام نهایی، صریح در نهی تنزیهی و کراهتی است.

مرحوم آقا رضا همدانی: این روایت با این مدلول لفظی که دارد (نهایتا دلالت بر کراهت دارد) تمام اخباری که ظهور در نجاست دارند را از ظاهرشان منصرف می کند. یعنی تمام نهی هایی که در آن اخبار بود نهی تنزیهی خواهد بود.[۲]

اما مرحوم شیخ انصاری می فرمایند که این رویت ظهور در تقیه دارد لذا نمی توان گفت که این روایت ظهور در انصراف روایات قبلی در کراهت دارد.[۳]

برخی از بزرگان درباره ی کلام مرحوم شیخ چنین فرموده اند که «کلامه فی غایة المتانة»؛ زیرا آثار تقیه در صدر و ذیل کلام پیداست. چرا که حضرت بعد از آنکه دوبار از خوردن نهی کردند بعد از سکوتی کوتاه، راه تخلص شیعیان از گرفتاری با این حکم واقعی را بیان می کنند. چون حکام جور قائل به طهارت اهل کتاب بودند. لذا هرچند که این روایت ظهور در نهی تنزیهی دارد لکن بخاطر جو عمومی آن زمان ناچاریم که آن را حمل بر تقیه کنیم.

روایت دوم: عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعِيصِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ مُؤَاكَلَةِ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ فَقَالَ إِذَا أَكَلُوا مِنْ طَعَامِكَ وَ تَوَضَّوْا فَلَا بَأْسَ‏.[۴]

از امام علیه السلام درباره ی هم غذا شدن با یهود و نصاری و مجوس پرسیدم. حضرت فرمودند: اگر آنچه را که آنها می خورند از طعام شما باشد (مثلا گوشت خوک نباشد) و خودش هم دست خود را بشوید اشکالی ندارد.

امکان دارد گفته شود که مواکلة ای که حضرت در اینجا فرموده اعم از خوردن سؤر اینها باشد. یعنی ممکن است معنای مواکلة این باشد که در یک سفره ای با هم غذا می خورند که هر یک کاسه ی جداگانه ای دارند. لذا این روایت دلالت بر طهارت آنها نمی کند.

ممکن است گفته شود که اگر اینها در ظروف جداگانه غذا می خوردند چرا حضرت از جمله فتوضأ استفاده کرده اند؟ که در پاسخ گفته می شود که اینها اهل شرب خمر و خوردن خنزیر هستند. لذا حضرت بخاطر اینکه غذا خوردن با آنها باعث بی میلی شمای شیعه در غذا خوردن با آنها نشود فرموده اند دستهایشان را بشویند.

البته برخی گفته اند که این توجیه خلاف ظاهر روایت است.

از طرفی احتمال تقیه نیز در اینجا محتمل است که همین احتمال موجب مختل شدن استدلال به روایت می شود.

روایت سوم: عَنْهُ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام الْجَارِيَةُ النَّصْرَانِيَّةُ تَخْدُمُكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا نَصْرَانِيَّةٌ وَ لَا تَتَوَضَّأُ وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ جَنَابَةٍ قَالَ لَا بَأْسَ تَغْسِلُ يَدَيْهَا.[۵]

ابرهیم بن ابی محمود از امام رضا علیه السلام سوالی می کند که این کنیز نصرانی که در اختیار شما قرار داده اند غسل جنابت و تطهیر نمی کند در حالیکه به شما خدمت می کند؟! که حضرت در جواب می فرمایند: اشکالی ندارد. زیرا هرچند این کارها را نمی کند لکن برای خدمت رسانی به ما دستان خود را می شوید.

واضح است که گر اهل کتاب نجاست ذاتی داشته باشند با شستن دست مشکل حل نمی شود.

روایت چهارم: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام الْخَيَّاطُ أَوِ الْقَصَّارُ يَكُونُ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَبُولُ وَ لَا يَتَوَضَّأُ مَا تَقُولُ فِي عَمَلِهِ قَالَ لَا بَأْسَ.[۶]

به امام رضا علیه السلام عرض کردم خیاط و قصّار یهودی یا نصرانی است و شما می دانید که او بعد از بول کردن، تطهیر نمی کند. شما درباره عمل او چه می فرمایید؟ می توان به آنها پارچه برای دوختن و شستن داد؟ حضرت فرمودند: اشکالی ندارد.

بررسی روایت سوم و چهارم

می توان گفت که در دلالت این دو روایت بر طهارت اهل کتاب مناقشه وجود دارد. در روایت قبلی که درباره جاریة نصرانی بود می توان گفت که آن روایت یک قضیه خارجیه است که وجه آن را نمی دانیم. شاید آن جاریة توسط حاکم جائر بدون اذن امام به نزد ایشان فرستاده شده باشد. لذا ممکن است که حضرت از چیزهایی که دست مرطوب آن جاریة به آنها برخورد می کرده اجتناب می کرد. و احتمالات دیگری که می توان داد. مثل مضطر بودن امام و… .

و شاید این مطلب که امام علیه السلام فرمودند اشکال ندارد چون دست های خود را می شوید. ناظر بر این باشد که نظر راوی بر این بوده که نصرانی بعد از قضای حاجت استنجاء نمی کند لذا حضرت برای حل مشکلی که برای راوی پیش آمده بود چنین جواب دادند که با شستن دست این مشکل حل می شود.

با وجود این احتمالات عدیدة در یک قضیه خارجیه، نمی توان به آن استدلال کرد.

اما نسبت به روایت چهارم باید گفت که سوال راوی درباره ی حکم شک است. که در صورت شک حکم به طهارت می شود. زیرا معلوم نیست که دست خیاط نجس بوده باشد. اما نسبت به قصّار به ناچار دست او با لباس برخورد کرده و موجب نجاست می شود لکن سوال راوی از متنجس شدن لباس بواسطه ی این است که این شخص بعد از بول استنجاء نمی کند. لذا عدم نجاست ذاتی نصرانی در نزد راوی مفروغ عنه بوده و سوال او از نجاست عرضی بوده است. که در اینجا وصول نجاست عرضی مشکوک است و با استصحاب حکم به طهارت می شود.

البته ممکن است گفته شود که اگر طهارت کتابی مساله ی جا افتاده ای بوده چرا امام از آن ردع نمی کند بلکه با گفتن «لا بأس» آن را امضاء می کند؟ که در پاسخ می گوییم حضرت در این مورد تقیه کرده است.

______________

[۱] وسائل الشيعة ؛ ج‏۲۴ ؛ ص۲۱۰

[۲] و هذه الرواية مع صراحتها في عدم الحرمة تصلح قرينة بمدلولها اللفظي على صرف الأخبار الظاهرة في الحرمة أو النجاسة عن ظاهرها. مصباح الفقيه؛ ج‌۷، ص: ۲۴۷

[۳] کتاب الطهارة ص ۳۰۹

[۴] المحاسن ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۵۳

[۵] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‏۶ ؛ ص۳۸۵

[۶] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‏۶ ؛ ص۳۸۵