سید احمد فاطمی

جلسه ۹۵ درس خارج فقه استاد فاطمی ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۹۵ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: دوشنبه ۱۱ اسفند سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 ادامه بررسی ادله قائلین به نجاست کفار و طهارت آنها

🔸 استدلال بعضی برای طهارت اهل کتاب به آیه شریفه ۵ سوره مبارکه‌ی مائده و جواب استدلال مذکور

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج فقه استاد فاطمی حفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۹۵     ۱۱/۱۲/۹۹

استدلال به آیه برای طهارت اهل کتاب

«الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ»[۱]

امروز تمام چیزهای پاک و پاکیزه و طعام اهل کتاب برای شما حلال شده است. و طعام شما نیز برای آنها حلال است.

گفته اند که دلالت آیه بر حلّیت طعام اهل کتاب برای مسلمین، مطلق بوده و شامل تمام چیزهایی می شود که طعام اهل کتاب بر آن اطلاق می شود. یعنی حتی طعامی که به دست رطوبت دار آنها برخورد کرده نیز حلال خواهد بود. بنابراین باید قائل به طهارت اهل کتاب باشیم.

اشکال اول: طعام را چه معنا می کنید؟! بر اساس نقل اهل عرف، طعام به گندم یا گندم و جو، و یا تمام حبوبات را اطلاق می شود. البته در برخی موارد سبزیجات نیز به آن ضمیمه شده است. پس این کلمه هرچند در اصل لغت در تمام چیزهایی که قابل خوردن است استعمال می شود منتهی در اهل عرف در همان معنا که گفتیم (حبوبات) استعمال می شود. در استعمالات قرآنی نیز منقول عرفی ملاک است. مثل لفظ «دابّة» که به معنای مطلق جنبنده است اما در عرف منقول به چهار پا خصوصا، اسب و شتر است.  پس «طعام» شامل غذاهای طبخ شده ی آنها و غذاهایی که دست مرطوب آنها به آن اصابت کرده نمی شود تا به آن استدلال کنید.

اشکال دوم: در اخبار فراوانی این طعام مذکور در آیه را به حبوبات تفسیر کرده اند.[۲] که می شود نسبت به این روایات ادعای تواتر اجمالی کرد.

اشکال سوم: مراد از حلّیت این است که طعام اهل کتاب که ملک آنهاست بر شما حرام نیست. پس آیه در مقام دفع توهم ممنوعیت است. گویا توهمی جا افتاده بود که تمام مملوکات اهل کتاب اعم از خوردنی و پوشیدنی و…  حرام است که آیه این توهم را برطرف می کند. چنانچه در همین آیه می فرماید که می توانید با خانم های اهل کتابی که پاکدامن هستند، ازدواج کنید.

استدلالی دیگر بر طهارت اهل کتاب: برخی خواسته اند برای طهارت اهل کتاب به اصالة الطهارة در شبهات حکمیه استدلال کنند. به این بیان که ما نمی دانیم که اهل کتاب طاهر هستند یا نجس، این مورد شبهه حکمیه می باشد. لذا اصالة الطهارة جاری می کنیم.

استاد حفظه الله: قطعا این حرف مقبول نیست. زیرا با وجود آن اجماع قوی که بر نجاست ذاتی آنها وجود داشت و با وجود اتفاق نظری که بین قدما (غیر از ابن جنید) بود و بعلاوه ی آیه مبارکه و اخباری که دلالت بر نجاست آنها می کرد، نمی توان چنین حرفی زد.

مقدار شمول حکم نجاست نسبت به اهل کتاب

بعد از فراغ از دلالت آیه و اخبار و… بر نجاست آنها، ظاهر این است که حکم نجاست، جمیع اجزای بدن حتی موی سر آنها را در بر می گیرد. زیرا اگر منظور از نجاست آنها، عضو خاصی بود باید بیان می شد حال که بیان نشده است و نجس العین بودن آنها ثابت شده است پس این بدن با جمیع اجزایش چه ما تحلّه الحیاة باشد و چه این چنین نباشد، نجس خواهد بود. یعنی مثل حکم نجاست کلب و خنزیر خواهد شد. از طرفی معقد اجماع نیز اطلاق داشت و بین اجزای حیات دار و غیر آن فرقی قائل نشده اند.

برخی از فقها با این اجماع که در این مقام ادعا شده است، مخالفت کرده اند. مثل مرحوم سید که قائل به عدم نجاست موی خنزیر شده است. که این مخالفت ضرری بر آن اجماع وارد نمی کند. زیرا اولا، ملازمه ای بین دو مقام نیست. به این بیان که چون در خنزیر گفته موی حیوان نجس نیست ما هم درباره کفار بگوییم موی آنها هم نجس نیست. زیرا ممکن است که موی خنزیر طاهر باشد اما موی کافر نجس باشد چنانچه موی کلب نجس است. ثانیا، در موی خنزیر ایشان بخاطر روایت چنین فرموده اند. زیرا روایتی داریم که می فرماید اشکالی ندارد که با موی خنزیر برای کشیدن آب از چاه، طناب درست کرد. البته تنها درباره ی موی خنزیر چنین خبری داریم.

بعلاوه ی اینکه این استدلال اشکال دارد. چرا که نمی توان گفت ملازمه ای بین طناب درست کردن با موی خنزیر و طاهر بودن آن وجود دارد.

اشکال مرحوم صاحب معالم: ایشان درباره نجاست اجزای بدن کافر که ما تحلّه الحیاة نیست، اشکال کرده اند که مقایسه ی کافر به کلب و خنزیر غلط است. زیرا حکم در کلب و خنزیر بر مسمّی (عنوان) رفته است. یعنی جمیع اجزای بدن کلب و خنزیر حتی ما لا تحلّه الحیاة را نیز شامل می شود اما در کافر اینطور نیست. زیرا دلالت آیه قوی نیست و اخبار نیز دلالت بر نجاست این عنوان نمی کند. پس دلیلی بر نجاست ما لا تحلّه الحیاة نخواهیم داشت. اجماع مذکور نیز دلیل لبی بوده و اطلاقی ندارد. پس اجزای ما لا تحلّه الحیاة کافر مثل کلب و خنزیر نیست.

استاد حفظه الله: این بیان صحیح نیست. زیرا گفتیم که دلالت آیه قوی بوده و اخبار نیز بر عناوین دلالت می کنند. بعلاوه این که معقد اجماع نیز اطلاق دارد.

______________

[۱] الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ. سوره مائده آیه ۵

[۲] وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ‏[۲]- قَالَ الْحُبُوبُ وَ الْبُقُولُ.[۲] وسائل الشيعة ؛ ج‏۲۴ ؛ ص۲۰۴

و روایت دیگری در همین باب آمده است؛