الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۱۱۵ درس خارج اصول وفقه استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: یکشنبه ۲۴ فروردین سال ۱۳۹۹
[کلاس غیرحضوری]
مرحوم آخوند ره در کفایه بحثی را مطرح میکند به این عنوان که اگر فرد شک کند که واجبی که بر ذمه او است، عینی است یا کفایی؟ اگر واجب عینی باشد، واجب است که خودش انجام دهد و اگر کفایی باشد، میتواند صبر کند و در صورتی که فرد دیگری انجام دهد، از او ساقط میشود.
بعد آخوند ره در پاسخ میفرماید: واجب عینی مشروط به شرط نیست؛ اما واجب کفایی مشروط به این شرط است که فرد دیگری آن را انجام ندهد.
چه در واجب عینی و چه در کفایی وجوب بر ذمه شخص ثابت است، اما استحقاق عقاب مشروط است به عدم انجام دیگری، نه اصل وجوب و تعلق تکلیف. به عبارت دیگر تعلق تکلیف در هر دو مطلق است و قید و شرط در استحقاق عقاب وجود دارد.
تذکر:
گفتیم واجب کفایی واجبی است که در تعلق تکلیف به مکلفین بدل دارد و در عرض هم هستند. گاهی ممکن است ما واجبی داشته باشیم که با اتیان دیگری از ذمه ما ساقط میشود؛ اما واجب، واجب کفایی نیست. مثلا دین واجبی بر گردن داریم و اگر کسی برای رضای خدا دین ما را پرداخت کند، وجوب از ذمه ما ساقط میشود، با اینکه ادای دین واجب عینی بود و واجب کفایی نبود. به این دلیل واجب کفایی نیست که وجوب ادای دین بر ذمه فرد دیگر در عرض ما تعلق نگرفته، بلکه آن فرد تبرعا این امر را انجام داده و چون غرض حاصل میشود وجوب از گردن ما برداشته میشود.
در جایی که مثلا زید نذر کرده که به ده نفر هر کدام یک میلیون انفاق کند مشروط به آنکه هر کدام از آنها یک واجبی را اتیان کنند. اگر این ده نفر با هم یک واجب کفایی مانند دفن یک میت را انجام دهند، آیا اگر به هر کدام یک میلیون بدهد، نذر او وفا میشود یا خیر؟
بر اساس دیدگاه آخوند ره که وجوب را متعلق به فرد فرد مکلفین میداند میتوان گفت نذرش وفا میشود.
بر اساس دیدگاه مرحوم بروجردی ره (که نظریه امام خمینی ره به نوعی به آن بر میگردد) که متعلق وجوب را واحد من المکلفین لابعینه میداند نیز میتوان گفت که نذرش وفا میشود.
در نظریه سوم (قطب الدین شیرازی ره) مجموع من حیث المجموع مخاطب بود، و یک وجوب اجتماعی است و لذا یک امتثال میخواهد، هر چند توسط عدهای انجام شود، بنابراین در مثال فوق اگر به هر کدام از ده نفر یک میلیون بدهد به نذر وفا نشده است.
بر اساس دیدگاه چهارم که واجب را متعلق به یک نفر معین عندالله میداند نیز نذر وفا نمیشود، زیرا نهایتا یک نفر از آنها به واجب عمل کرده.
اگر متعلق تکلیف در واجب کفایی قابلیت تکرار داشته باشد و تکرار آن نیز مطلوب باشد، مانند نماز میت یا تحصیل علوم دینی و به اندازه کفایت عدهای آن را امتثال کنند، آیا اگر کسانی بیشتر از حد کفایت خواستند آن عمل را انجام دهند، آیا میتوانند قصد امر کنند؟
براساس دیدگاه اول و دوم (دیدگاه آخوند و مرحوم بروجردی و امام خمینی) میتوانند قصد امر کنند، زیرا وجوب به همه مکلفین تعلق دارد و فرد میتواند قصد امتثال امر کند.
بر اساس دیدگاه سوم، امر به مجموع تعلق داشت و فرد اصلا مخاطب نبود. بنابراین فرد نمیتواند قصد امتثال امر کند، چون وجوب به او تعلق ندارد.
بر اساس دیدگاه چهارم متعلق واجب کفایی واحد معین عند الله است، و آن افراد نمیدانند که آیا آنها آن فرد معین هستند یا خیر. بنابراین نمیتوانند قصد امتثال امر کنند.
**************
۲۹:۴۳
در جلسه قبل گفته شد که ممکن است قید در روایت ابن ابی یعفور بیان شده قید غالبی باشد. در پاسخ میگوییم: اصل آن است که قید احترازی باشد مادامی که دلیلی بر غالبی بودن قید وجود نباشد. لذا قید در اینجا احترازی است؛ در نتیجه دخول در غیر شرط است در صدق عنوان تجاوز و فراغ.
حال که دخول در غیر را معتبر دانستیم، آیا دخول در غیر شامل دخول در مقدمات اجزا هم میشود یا خیر؟ مثلا اگر در حین خم شدن و رفتن به رکوع که مقدمه رکوع است اگر شک کنیم حمد را خوانده ایم یا خیر.
در اینجا سه احتمال وجود دارد که جلسات آینده بیان میشود.
**************