بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین جلسه ۷۵ درس خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله تاریخ: سه شنبه ۷ بهمن سال ۱۳۹۹ [کلاس غیرحضوری] درس خارج اصول: 🔸 ادامه بررسی ادله قائلین به مفهوم وصف 🔸 دلیل سوم: اصل در قیود از جمله […]
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۷۵ درس خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: سه شنبه ۷ بهمن سال ۱۳۹۹
[کلاس غیرحضوری]
درس خارج اصول:
🔸 ادامه بررسی ادله قائلین به مفهوم وصف
🔸 دلیل سوم: اصل در قیود از جمله وصف، احترازی بودن است (توضیحی بودن، خلاف اصل است)
🔸 اشکال دلیل سوم: قید احترازی هم باشد دال بر مفهوم داشتن نیست زیرا قید احترازی غیر از قید مفهومی است
🔸 بیان قیود ششگانه
🔸 بیان دلیل چهارم: فهم ابوعبید بصری از کلام رسول الله صلی الله علیه و آله مفهوم داشتن وصف است
🔸 اشکال دلیل چهارم
تهیه و تنظیم: محمد صالح قفائی
جلسه ۷۵ درس خارج اصول (۰۷/۱۱/۹۹)
اصل در قیود، احترازی بودن است نه توضیحی بودن.
رد: مشکل این دلیل این است که قید احترازی را با قید مفهومی خلط کردهاند و دچار خطا شدهاند. قید احترازی عبارت است از اینکه قید، مدخلیت در حکم دارد (در مقابل قید غالبی که مدخلیت در حکم ندارد) ولی مدخلیت داشتن آن، به وجه انحصار نیست که دلالت بر مفهوم کند. در قید مفهومی است که اگر دلالت بر انحصار کند، وصف مفهوم خواهد داشت. به عبارت واضحتر، قید در کلام چند قسم است:
قید زائد: قیدی که لغو و زائد است. مثلاً «الانسان الأبیض لا یعلم الغیب» که در اینجا الأبیض، قید زائد است؛ چون انسانهای دیگر هم غیب نمیدانند.
قید توضیحی: قیدی که خود به خود کلام متکلم به آن دلالت میکند ولو ذکر نشود. مثل آیه مبارکهٔ سور نور «وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا» کنیزان خود را وادار و اکراه نکنید بر تن فروشی و زنا، اگر آنها اراده کردهاند که با عفت زندگی کنند. در این آیه، إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا قید توضیحی است و اگر هم نباشد، کلمهٔ اکراه بر آن دلالت میکند و اکراه در اینجا محقق نمیشود مگر اینکه اینها ارادهٔ زندگی با عفت را بکنند و اگرنه اگر خود این کنیزان میل و رغبت به تن فروشی داشته باشند، اکراه در اینجا محقق نمیشود. اینکه چرا پس این قید در آیه آمده است، میخواهد زشتی تن فروشی را که در جامعه رواج دارد مطرح کند.
قید غالبی: قیدی که آمده است تا مورد غالب را بیان کند و در عین حال، هیچگونه مدخلیتی در حکم ندارد ولی چون غالب است، گوینده آن را به زبان آورده است. «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ… رَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ…» اگر زنی از شوهر قبلی خود دخترهایی داشته باشد و دوباره این زن شوهر کند، در صورت دخول به این زن توسط شوهر جدید، این دخترها (ربائب) که در دامن شوهر جدید بزرگ شدهاند، بر شوهر جدید حرام میشوند. در اینجا قید فی حجورکم، قید غالبی است و چه در دامن شوهر جدید بزرگ شده باشند چه نه، همین که دخول انجام شد بر او حرام میشوند و چون غالباً بچهها بر روی دامن آن شوهر جدید بزرگ میشوند، این قید آورده شده است.
قید محقق موضوع: قیدی که آمده است تا موضوع را محقق کند مثل «إن رزقت ولداً فاختنه» اگر خداوند به تو فرزند پسر روزی داد، او را ختنه کن. اگر فرزند پسر نباشد این قید فاختنه، سالبه به انتفاء موضوع میشود و این قید آمده تا موضوع را محقق کند.
قید احترازی: قیدی که در حکم مدخلیت دارد؛ مثل آیهٔ ۲۳ سوره نساء که میگوید شرط حرمت ربیبه، دخول به مادر او است ولی اگر دخول نکند، حکم معلوم نیست و آیه از این جهت ساکت است و دخول در اینجا فقط شرط ثبوت حرمت ربیبه است. پس نهایت چیزی که قید احترازی میتواند برای ما ثابت کند این است که عند ثبوت قید و شرط، حکم ثابت است اما عند عدم قید و شرط، ساکت است و چیزی نمیگوید.
قید مفهومی: قیدی که دلالت میکند حکم عند وجود قید، ثابت است و عند عدم قید، منتفی است و زمانی این اتفاق میافتد که قید، قید منحصر به فرد و علت تامه باشد.
فهم جناب ابوعبیده که اهل لسان است و از کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فهمیده که وصف مفهوم دارد. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند: «لَیُّ الواجد یحل عقوبته و عرضه» به تأخیر انداختن ادای دین توسط کسی که پول دارد ولی دین خود را ادا نمیکند، حلال میکند اینکه آبروی او را ببریم. ابو عبیده میگوید اگر کسی واجد نباشد، باید آبرویش حفظ شود و حق نداریم به او تعرض کنیم. از آنجایی که ابوعبیده اهل لسان است و چنین مفهومی را از حدیث برداشت کرده، و فهم اهل لسان حجت است، میتوان گفت که وصف مفهوم دارد.
رد: لیّ (معطل کردن)، متفرع بر داشتن پول است و اگر نداشته باشد، سالبه به انتفاء موضوع است و تخصصاً از بحث ما خارج است.