سید احمد فاطمی

جلسه ۷۶ درس خارج فقه استاد فاطمی ۸ بهمن ۱۳۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۷۶ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: چهارشنبه ۸ بهمن سال ۱۳۹۹

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 ادامه بررسی تنبیهات قاعده تقیه

🔸 در اعتبار و عدم اعتبار قید مندوحه چهار قول وجود دارد

🔸 ۱. عدم اعتبار قید مندوحه مطلقا (مختار شهیدین و محقق ثانی در البیان، روضه و جامع المقاصد)

🔸 ۲. اعتبار مطلقا (مختار صاحب مدارک ره)

🔸 ۳. تفصیل بین عمل تقیه ای که دلیل خاص دارد (مثل نماز با حالت تکتف) عدم مندوحه معتبرنیست، ولی در عمل تقیه ای که دلیل خاص ندارد بلکه فقط از دلایل عمومات داله به تقیه از باب اضطرار پس عدم مندوحه معتبر است (این، قول دیگر محقق ثانی است)

🔸 ۴. تفصیل شیخ اعظم انصاری ره که موارد تقیه را به صور ثلاثه تقسیم کرده

🔸 در نهایت ظاهرا حق عدم اعتبار قید مندوحه است زیرا اخبار اطلاق دارند و قید مندوحه را معتبر نکرده اند

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

تقریر خارج فقه استاد فاطمی حفظه اللّه

تقریر کننده: حسن جودی حاجی محمودلو

جلسه ۷۶     ۸/۱۱/۹۹

قبلا درباره قید مندوحه بحث کرده بودیم اما نیاز هست که دوباره در این رابطه بحثی داشته باشیم.

مندوحه حالتی است که شخص توانایی داشته باشد که تقیه نکند و راه تخلصی داشته باشد. حال سوال این است که آیا در جواز تقیه، راه تخلص نداشتن و مندوحه نداشتن معتبر است؟

اقوال در مساله

چهار قول در مساله وجود دارد:

قول اول[۱]: عدم مندوحه معتبر نیست مطلقا.

قول دوم[۲]: عدم مندوحه معتبر است مطلقا؛ یعنی زمانی می توان تقیه کرد که راه تخلص وجود نداشته باشد.

قول سوم: تفصیل داده اند؛ نسبت به اعمالی که می خواهیم تقیه کنیم دلیل خاص داریم. برای مثال نسبت به دست بسته نماز خواندن و تقیه کردن در این مورد، دلیل خاص وارد شده است. چه مندوحه باشد و چه مندوحه نباشد. اما اگر نسبت به عملی دلیل خاص نداشته باشیم و با عمومات ادله تقیه (که در موارد اضطرار تقیه را جائز دانسته اند)، بخواهیم تقیه کنیم مثل وضو گرفتن با آب جو، در این مورد عمل تقیه ای جائز نیست مگر اینکه مندوحه نداشته باشیم. زیرا این روایات داله ی بر تقیه، در صورت اضطرار تقیه را جائز می دانند و اضطرار زمانی است که مندوحه نباشد.[۳]

قول چهارم[۴]: نسبت به تقیه سه صورت داریم:

۱- تقیه کننده بدون از دست دادن زمان یا مکان (و یا تغییر زمان و مکان) قدرت بر امتثال حکم واقعی دارد. مثل موردی که عمل در ظاهر موافق با مذهب عامه است ولی در همان حال می تواند عمل صحیح واقعی را اختیارا انجام دهد. برای مثال در موردی به امام جماعت عامه اقتدا کرده است و آنها خیال می کنند که او قرائت نمی کند در حالیکه آهسته قرائت می کند. تقیه در این صورت صحیح نیست. زیرا شخص کاملا در وسعت است.

۲- نسبت به بعض از وقت یا تمام وقت ضرورت وجود دارد به این معنا که باید عمل را تقیه ای انجام دهد. مثلا اگر بخواهد نماز را اول وقت بخواند باید تقیه کند. در این صورت تقیه صحیح است و عدم مندوحه در تمام وقت معتبر نیست. یعنی اگر شخص بتواند نمازش را در خانه بخواند ولی با این وجود در جماعت آنها شرکت کند، نماز او صحیح خواهد بود.

۳- ضرورت نسبت به مکان خاص است. برای مثال در مدینه است. اگر بخواهد در مسجد النبی نماز بخواند باید تقیه کرده و مثل آنها نماز بخواند. اما قدرت دارد که نماز صحیح را در هتل خود بجا آورد. در این صورت نیز تقیه صحیح بوده و عدم مندوحه معتبر نیست.

نکته اول: این اقوال درباره ی اعتبار یا عدم اعتبار مندوحه، در تقیه خوفی مطرح است. لذا در تقیه ای که برای حفظ وحدت یا تحبیب قلوب باشد، این اقوال مختلف منتفی است و عدم مندوحه اصلا معتبر نیست.

نکته دوم: این بحث نیز قابل توجه است که تمام وقت بودن (فرا گیر بودن) عدم مندوحه در تقیه خوفی منظور نیست بلکه اگر در یک بخش از وقت نیز مندوحه ممکن باشد، جای این بحث است که آیا عدم مندوحه در تقیه خوفی معتبر است یا نه؟ زیرا روایات فراوانی که امر به نماز خواندن با اهل سنت می کند اطلاق دارند و خصوص شخصی را که در تمام وقت چاره نداشته باشد را در بر نمی گیرد بلکه عمومیت دارد.

استاد حفظه الله :در مجموع از روایات، عدم اعتبار مندوحه استفاده می شود. برای نمونه چند روایت را بیان می کنیم.

روایت اول: وَ عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنِّي أَدْخُلُ مَعَ هَؤُلَاءِ فِي صَلَاةِ الْمَغْرِبِ فَيُعَجِّلُونِّي إِلَى مَا أَنْ أُؤَذِّنَ وَ أُقِيمَ وَ لَا أَقْرَأَ إِلَّا الْحَمْدَ حَتَّى يَرْكَعَ أَ يُجْزِينِي ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ تُجْزِيكَ الْحَمْدُ وَحْدَهَا.[۵]

با اهل سنت در نماز مغرب حضور پیدا می کنم. اینها به من می گویند عجله کن اذان و اقامه بگو و وقتی می خواهم نماز بخوانم طبیعتا فقط باید حمد را بخوانم. آیا این نماز برای من مجزی است؟ حضرت فرمودند: بله، حمد به تنهایی برای تو کفایت می کند.

همانطور که ملاحظه می شود کسی نمی تواند بگوید که شخص در تمام وقت نماز نسبت به ترک سوره مضطرّ است. لذا این روایت اطلاق دارد و حضرت می فرماید که نماز او مجزی است. پس عدم مندوحه معتبر نیست.

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ‏ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ قَالَ: فِي كِتَابِ عَلِيٍّ علیه السلام إِذَا صَلَّوُا الْجُمُعَةَ فِي وَقْتٍ‏ فَصَلُّوا مَعَهُمْ وَ لَا تَقُومَنَّ مِنْ مَقْعَدِكَ حَتَّى تُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ أُخْرَيَيْنِ قُلْتُ فَأَكُونُ قَدْ صَلَّيْتُ أَرْبَعاً لِنَفْسِي لَمْ أَقْتَدِ بِهِ فَقَالَ نَعَمْ.[۶]

در کتاب علی علیه السلام آمده است که وقتی آنها نماز جمعه را می خوانند شما نیز با آنها نماز بخوانید. منتهی وقتی که جمعه را خواندی از جایگاه خود بلند نشو مگر اینکه دو رکعت دیگر نیز بخوانی. گفتم که آیا چهار رکعت را خوانده ام (زیرا به آنها اقتدا نکرده ام) حضرت فرمود: بله اشکالی ندارد.

این کلام دلالت بر اجزاء می کند. و اطلاق نیز دارد. چه شخص مندوحه داشته باشد و چه مندوحه نداشته باشد.

روایت سوم: وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا نُصَلِّي مَعَ هَؤُلَاءِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- وَ هُمْ يُصَلُّونَ فِي الْوَقْتِ فَكَيْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ صَلُّوا مَعَهُمْ فَخَرَجَ حُمْرَانُ إِلَى زُرَارَةَ فَقَالَ لَهُ قَدْ أَمَرَنَا أَنْ نُصَلِّيَ مَعَهُمْ بِصَلَاتِهِمْ فَقَالَ زُرَارَةُ مَا يَكُونُ هَذَا إِلَّا بِتَأْوِيلٍ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ قُمْ حَتَّى نَسْمَعَ مِنْهُ قَالَ فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ زُرَارَةُ- (إِنَّ حُمْرَانَ أَخْبَرَنَا عَنْكَ)[۷] أَنَّكَ أَمَرْتَنَا أَنْ نُصَلِّيَ مَعَهُمْ فَأَنْكَرْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لَنَا كَانَ (عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ)[۸] صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا يُصَلِّي مَعَهُمُ الرَّكْعَتَيْنِ فَإِذَا فَرَغُوا قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ.[۹]

ما با آنها نماز جمعه می خوانیم. آیا می توانیم به آنها اقتدا کنیم؟ حضرت فرمود: با آنها نماز بخوان. از محضر امام علیه السلام بیرون آمدم و زرارة را ملاقات کردم. به او گفتم که حضرت به من فرمود با آنها نماز بخوانید. زرارة گفت که باید کلام امام را تاویل کنیم. حمران گفت: بلند شو با هم برویم و از امام بشنویم. من (حمران) با زرارة بر حضرت وارد شدیم. زرارة به حضرت فرمود: حمران از شما به ما خبر داد که چنین فرموده اید که با آنها نماز بخوانیم و من این را انکار کردم! امام علیه السلام به ما فرمود: امام حسین علیه السلام پشت سر آنها نماز می خواند وقتی که آنها از نماز فارغ می شدند دو رکعت دیگر به آن اضافه می کرد.

صدر روایت کاملا دلالت دارد بر اینکه نماز خواندن با آنها جائز است. و عدم وجوب دو رکعت باقیمانده بخاطر چیزی است که در ذیل روایت آمده است یا اینکه اضافه کردن دو رکعت در زمانی است که توانایی داشته باشد. بنابراین از مجموع این روایت استفاده می شود که عدم مندوحه از نظر مکانی و زمانی در تقیه معتبر نیست.

______________

[۱] شهید اول در البیان، شهید ثانی در روضه؛

و يستحب مسح كل رجل باليد الموازية لها، و يجب بالبلل كالرأس. و لو غسل للتقية أجزأ، و لا يجب الاستيعاب حينئذ، فو تأدت التقية بغسل موضع المسح أجزأ. و لو عدل الى المسح في موضع التقية فالأقرب البطلان، و لا يبطل الوضوء بزوالها على الأصح، و لا يشترط فيها عدم المندوحة. البيان؛ ص: ۴۸

[۲] صاحب مدارک رحمه الله

[۳] از برخی مطالب محقق ثانی چنین قولی فهمیده می شود. هرچند قول اول نیز از ایشان نقل شده است.

[۴] مرحوم شیخ انصاری

[۵] وسائل الشيعة ؛ ج‏۸ ؛ ص۳۶۵

[۶] وسائل الشيعة ؛ ج‏۷ ؛ ص۳۴۹

[۷] في المصدر- جعلت فداك إن حمران زعم.

[۸]  في نسخة- الحسين بن علي” هامش المخطوط”.

[۹] وسائل الشيعة ؛ ج‏۷ ؛ ص۳۵۱