الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۱۱۰ درس خارج اصول استاد فاطمی حفظه الله
تاریخ: دوشنبه ۲۳ فرودین سال ۱۴۰۰
[کلاس غیرحضوری]
تهیه و تنظیم: محمد صالح قفائی
جلسه ۱۱۰ درس خارج اصول (۲۳/۱/۱۴۰۰)
اشکالاتی که بر مرحوم آخوند وارد شده است:
اشکال اول: شما بین وصف و استثناء، فرق قائل شدهاید و فرمودهاید که اگر بهصورت وصف باشد، چون تنویع در موضوع ایجاد میکند، استصحاب عدم ازلی دچار مشکل میشود و اصل مثبت میشود، اما اگر به نحو استثناء باشد، مشکلی پیش نمیآید. شما به چه دلیل بین این دو فرق قائل شدهاید؟ عرف بین این دو فرق نمیگذارد و شما چه بگوئید «أکرم العلماء غیر الفسّاق» که وصف است، چه بگوئید «أکرم العلماء الّا الفسّاق» که استثناء است، عرف بین این دو فرق نمیگذارد. شما گفتید «أکرم العلماء غیر الفسّاق» چون به عنوان وصف است، منوّع موضوع میشود و موضوع را به دو نوع تقسیم میکند؛ یعنی فاسق و غیر فاسق، اما «أکرم العلماء إلّا الفسّاق» فقط جنبهٔ اخراج دارد و موضوع را به دو نوع تقسیم نمیکند. خب دلیل این فرق چیست؟ اذهان عرفیه بین این دو، فرقی قائل نمیشود و چه مولا بگوید «أکرم العلماء غیر الفسّاق» که به عنوان وصف متصل به نحو موجبهٔ معدوله نام گذاری شد و چه بگوید «أکرم العلماء إلّا الفسّاق» که به عنوان مخصّص متصل نامیده شد، در بین اذهان عمومی این دو با هم فرقی ندارند و شارع برای عموم مردم این مطالب را آورده است. پس فرق گذاری این چنینی در اینجا، صحیح نیست.
اشکال دوم: استصحاب عدم ازلی، مصداق عرفی برای استصحاب نیست و ظواهر کلام، در مصادیق عرفیه حجّت است نه در مصادیق عقلیهٔ دقیقه؛ و عرف نمیتواند مصداقی برای استصحاب عدم ازلی تصور کند.
اشکال سوم: طبق فرمایش شما، باقیِ تحت عام، همان قضیهٔ موجبه است، حالا فرقی نمیکند که موجبهٔ معدوله باشد یا موجبهٔ سالبة المحمول باشد که حالت سابقه اصلاً ندارد؛ مثلاً زنی که موصوف شد به غیر قریشی بودن، در هیچ زمانی متعلق یقین واقع نشده است؛ در حالی که شما میگویید زن غیر قریشی بودن را استصحاب میکنیم؛ یعنی زمانی بود که زن غیر قریشیهای نبود و الآن آن را استصحاب کنیم! مگر ما به این زن غیر قریشی بودن، یقین پیدا کرده بودیم که بخواهیم آن را استصحاب کنیم؟! حالت یقین سابقه در اینجا وجود ندارد و اما سالبهٔ محصله که «اذا لم تکن المرأة قرشیة فتری دماً إلی خمسین»، صلاحیت ندارد که موضوع برای رؤیت دم قرار بگیرد؛ چون حکم ایجابی، مستلزم وجود موضوع است. چنانچه تفتازانی هم در تهذیب میگوید که در موجبه، باید موضوع وجود داشته باشد و در اینجا موضوع وجود ندارد.