سید احمد فاطمی

جلسه ۱۱۰ درس خارج فقه استاد فاطمی ۲۳ فروردین ۱۴۰۰

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

جلسه ۱۱۰ درس خارج فقه استاد فاطمی حفظه الله

تاریخ: دوشنبه ۲۳ فروردین سال ۱۴۰۰

[کلاس غیرحضوری]

 

درس خارج فقه:

🔸 ادامه بحث استدلال به قاعده حرمت ابطال واجبات تعبدیه

🔸 اشکال های متعدد استدلال های مذکور

🔸 ۱. استدلال به آیه شریفه ۴۰ سوره ی مبارکه‌ی بقره «اوفوا بعهدی اوف بعهدکم»

🔸 اشکال استدلال مذکور

🔸 ۲. استدلال برای اثبات قاعده مذکور به روایت شریفه درمورد صلاة (تحریمها التکبیر و تحلیلها التسلیم)

🔸 اشکال استدلال مذکور این که احتمال حرمت شرطیه در آن هست نه حرمت تکلیفیه؛ حداقل اجمال در دلالت روایت وجود دارد و …

 

جلسه ۱۱۰     ۲۳/۱/۱۴۰۰

بحث ما در حرمت ابطال اعمال عبادی بود. برخی از ادله و اشکالات وارد بر آنها بیان شد. از جمله ادله ای که به آن استدلال شده است دلیل ذیل است:

دلیل سوم: «يَا بَنىِ إِسْرَ ءِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتىِ‏ الَّتىِ أَنْعَمْتُ عَلَيْكمُ وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّاىَ فَارْهَبُون»[۱]

به عهد و پیمانی که با من بسته اید وفا کنید تا به عهدی که با شما دارم وفا کنم.

کیفیت استدلال: کسی که نیت نماز کرده و نماز می خواند به منزله ی عهدی است که با خداوند بسته است و باید تا آخر نماز خود را بخواند. این امر به وفای عهد ظهور در وجوب دارد. بنابراین معنا چنین می شود: وفای به عهدی که به آن متعهد شده اید بر شما واجب است و حق ندارید آن را رها کرده یا عمدا مانع و قاطعی را انجام دهید.

اشکال: این عبارت استدلال نیست بلکه نوعی خطابه و سخنرانی موعظه وار است. زیرا مراد از عهد و پیمان چیز دیگری است. مثل عهد و پیمانی که اهل یثرب با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بستند و گفتند شما به شهر ما بیا، تا ما با جان، مال و ناموس خود از شما دفاع کنیم. یا عهدی که مسلمانی با دیگران می بندد.

خلاصه کلام اینکه نمی توان با چنین استدلال هایی این قاعده را علی الخصوص به عنوان یک قاعده کلی اثبات کرد. البته نسبت به صلاة واجب ادله ای وجود دارد که به آنها تمسک شده است. مفاد آن ادله این است که اگر شخص نماز واجب را شروع کند نمی تواند به دلخواه خود از آن رفع ید کند. استدلال هایی شده از جمله  همین آیه اخیر و آیه ۳۳ در سوره محمد صلی الله علیه و آله که گفتیم هیچ گونه دلالتی بر مراد مستدِلّ ندارد.

از جمله ادله ای که برای حرمت ابطال صلاة در حین نماز، به آن استدلال شده است روایت ذیل می باشد ( دقت شود که نتوانستیم حرمت ابطال اعمال عبادی را به عنوان یک قاعده ی کلی بپذیریم تا بتوان در موارد مشکوک به آن تمسک کرد.):

روایت: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله  افْتِتَاحُ الصَّلَاةِ الْوُضُوءُ وَ تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ.[۲]

این سوال مطرح است که آغاز و پایان نماز چیست. حضرت فرمود: وقتی تکبیرة الاحرام را گفتی تحریم شروع می شود و نمی توان مانع یا قاطعی را انجام داد تا زمانیکه سلام دهد.

کیفیت استدلال: ظاهر روایت این است که ایجاد هر چیزی که منافات با نماز دارد از قبیل موانع و قواطع به سبب شروع تکبیرة الاحرام، حرام می شود. پس مفاد روایت این می شود که قطع نماز عرفا حرام است مگر اینکه سلام دهیم.

اشکال: منظور شما از حرمت چیست؟ دو نوع حرمت داریم: حرکت تکلیفی و حرمت وضعی. بحث ما درباره ی حرمت تکلیفی است. ظاهر قضیه این است که حرمتی که در اینجا وجود دارد، ظهور در حرمت شرطیه دارد. مثل روایتی که می فرماید در پوستین حیوانات غیر ماکول اللحم نماز نخوان. حال اگر کسی مخالفت کرده و در چنین پوستینی نماز بخواند گناه کبیره ای مرتکب نشده است بلکه شرط نماز مفقود می شود که موجب بطلان نماز می شود. به عبارتی شرط صحت نماز، نخواندن نماز در چنین پوستینی است. پس این حرمت شرطیه است نه حرمت تکلیفی. در حالیکه ما در این قاعده به دنبال  حرمت تکلیفی هستیم . پس روایت ظهور در این معنا دارد. بر فرض که چنین ظهوری هم نداشته باشد حداقل به عنوان یک احتمال مطرح است که منجر به اجمال روایت می شود که در این صورت  نمی توانید حرمت تکلیفی را اثبات کنید.

استاد حفظه الله: این اشکال خوبی است.

جواب برخی از بزرگان: اگر مراد از تحریم، حرمت شرطی بود باید در مرکبات و عبادات دیگر مثل وضو و غسل و… نیز چنین حرمتی می آمد. در حالیکه درباره ی آنها چنین روایتی وارد نشده است و فقط درباره ی نماز این روایت وارد شده است که تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ؛ پس معلوم  می شود در اینجا که خداوند متعال چنین دستوری را درباره ی نماز که از اجزاء و شرایط  ترکیب یافته است می دهد مقصودش این است که حرمت تکلیفی ایجاد کند نه حرمت شرطی؛ زیرا اگر حرمت شرطی مراد بود در عبادات دیگر هم باید از سوی شارع چنین نهیی صادر می شد.

استاد حفظه الله: این جواب صحیح نیست. زیرا نیامدن چنین روایتی درباره عبادات دیگر موجب نمی شود که از آن ظهور یا احتمالی که  در روایت وجود دارد دست بر داریم. به علاوه اینکه صلاة اهمیت خاصی دارد. لذا انصاف این است که حرمت قطع صلاة با این جمله بسیار بعید است.

ادله ی دیگری نیز آورده شده است که ان شاء الله بعد از ماه مبارک رمضان بحث خواهیم کرد.

______________

[۱] سوره بقرة؛ آیه ۴۰

[۲] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏۳ ؛ ص۶۹